part : ۵
ویو تهیونگ :
بعد از حرفامون من دیگه تاقط نیاوردم و از اونجا رفتم که همون یارو رو دیدم
+ هی تو ... تو چرا اومدی اینجا ؟
( علامت برادر میرای ÷ )
÷ فکر نکنم واجب باشه به شما بگم
+ اتفاقاً خیلی هم واجبه .. چون من نامزدا میرای هستم و تو الان .. الان از ناکجا آباد پیدات شده و می خوای به میرای سر بزنی ... هیچ می دونی که تو این چندین وقت می رای چی کشیده ؟
÷ اهوم ... فکر نکنم برام مهم باشه که چه بلا هایی سر میرای اومده ( پوزخند )
+ هه .. مارو باش که برای کی از دیدن لبخنداش محروم شندیم ( سر تاسف تکون داد ) ... از چاهار چوب در اتاقش رد شی باید با این زندگی خداحافظی کنی
÷ کی خواست اون دختره ی کله شق رو ببینه
( رفت و تهیونگ با اعصبانیت به رفتن اون نگاه کرد )
ویو میرای ( برای اولین بار 🤣✌️ )
این چند وقت اخیر اصلاً حالم خوب نیست .. افسردم .. بیماری قلبی دارم
.... تازه فهمیدم که برای برادرم یه بازیچه بودم .... بهترین دوستم جسیکا ولم کرد...تهیونگ فکر کرده که برادرم یه مرد قریبست و باهام دعوا راه انداخته .... اَه حالم از این زندگی ف*کی بهم می خوره
داشتم همینجوری فکر می کردم که یوهو دیدم پسرا. با جسیکا ( منظورم از پسرا بقیه اعضان ) اومدن به جسیکا یه چشم غّره رفتم و به پسرا به یه لبخند فیک سلام دادم
_ اووو ... سلام پسرا خوبین ؟
( علامت ها
جین &
جی هوپ =
نامجون ٪
جیمین *
یونگی ^
کوک @ )
= به به سلام ... حات خوبه دیگه ؟
_ آره هوپی خوبم
^ پرنسسمون حالش خوبه ؟ دیگه عصبی و کلافه نیست ؟
_ والا پرنسستون حالش از اول خوب بیود
@ بگذریم ... میرای تو امم بیخیالش بعداً می گم
_ اوکی
& ببینم کی دلش برای رامیونای ورد واید هندسام تنگ شده
همه باهم = ممممماااااا
& باوش پس بریم 😐🤍
ویو تهیونگ
داشتم از در اتاق میرای رد می شدم که پسرارو دیدم
+ به به .... آقایون داداشیا ... چه عجب
همه باهم = 🤣😅
داشتیم باهم حرف می زدیم که یوهوو
خماری 🤤
لایک ؟ کامنت ؟ حمایت ؟
بعد از حرفامون من دیگه تاقط نیاوردم و از اونجا رفتم که همون یارو رو دیدم
+ هی تو ... تو چرا اومدی اینجا ؟
( علامت برادر میرای ÷ )
÷ فکر نکنم واجب باشه به شما بگم
+ اتفاقاً خیلی هم واجبه .. چون من نامزدا میرای هستم و تو الان .. الان از ناکجا آباد پیدات شده و می خوای به میرای سر بزنی ... هیچ می دونی که تو این چندین وقت می رای چی کشیده ؟
÷ اهوم ... فکر نکنم برام مهم باشه که چه بلا هایی سر میرای اومده ( پوزخند )
+ هه .. مارو باش که برای کی از دیدن لبخنداش محروم شندیم ( سر تاسف تکون داد ) ... از چاهار چوب در اتاقش رد شی باید با این زندگی خداحافظی کنی
÷ کی خواست اون دختره ی کله شق رو ببینه
( رفت و تهیونگ با اعصبانیت به رفتن اون نگاه کرد )
ویو میرای ( برای اولین بار 🤣✌️ )
این چند وقت اخیر اصلاً حالم خوب نیست .. افسردم .. بیماری قلبی دارم
.... تازه فهمیدم که برای برادرم یه بازیچه بودم .... بهترین دوستم جسیکا ولم کرد...تهیونگ فکر کرده که برادرم یه مرد قریبست و باهام دعوا راه انداخته .... اَه حالم از این زندگی ف*کی بهم می خوره
داشتم همینجوری فکر می کردم که یوهو دیدم پسرا. با جسیکا ( منظورم از پسرا بقیه اعضان ) اومدن به جسیکا یه چشم غّره رفتم و به پسرا به یه لبخند فیک سلام دادم
_ اووو ... سلام پسرا خوبین ؟
( علامت ها
جین &
جی هوپ =
نامجون ٪
جیمین *
یونگی ^
کوک @ )
= به به سلام ... حات خوبه دیگه ؟
_ آره هوپی خوبم
^ پرنسسمون حالش خوبه ؟ دیگه عصبی و کلافه نیست ؟
_ والا پرنسستون حالش از اول خوب بیود
@ بگذریم ... میرای تو امم بیخیالش بعداً می گم
_ اوکی
& ببینم کی دلش برای رامیونای ورد واید هندسام تنگ شده
همه باهم = ممممماااااا
& باوش پس بریم 😐🤍
ویو تهیونگ
داشتم از در اتاق میرای رد می شدم که پسرارو دیدم
+ به به .... آقایون داداشیا ... چه عجب
همه باهم = 🤣😅
داشتیم باهم حرف می زدیم که یوهوو
خماری 🤤
لایک ؟ کامنت ؟ حمایت ؟
۵.۷k
۱۸ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.