پارت7
پارت7
وقتی بین بچه هاش فرق میذاشت
جه بوم:صبرکن بیا بریم بالا درش بیارم برات و برو دستشویی و بیا عزیزم
یوهان:جه بوم خوبی
جه بوم:اره عالی ام بریم دختر
جیسون:ام بریم
که جه بوم بردش بالا و عوضش کرد و دختر رفت دستشویی و اومد جه بوم که نقشه ی بدی برای دختر کشیده بود همه چی رو برای یوهان تعریف کرد از اونجایی که سوک هون اون شب کارای زیادی داشت و نمیومد خونه قرار بود بخاطر کاری که جیسون انجام میداده تنبیه بشه اونم به دست یوهان و جه بوم
شب شد و سوک هون هم رفت به کاراش برسه که
جه بوم:دختر کوچولو زود برو بالا اتاقی که درش قرمزه و باز کن و لباسات و در بیار تا ما بیایم
جیسون که میدونست قراره تنبیه بشه خیلی میترسید برای همین هیچ مخالفتی نکرد و رفت بالا وقتی در رو باز کرد یه عالمه وسایل شکنجه دید و تنش لرزید که کشوی کنار تخت و باز کرد که با چیزایی که دید خشکش زد توی اون کشو یه عالمه کاندوم خاردار تیز و دیلدو های بزرگ و انواع ویبراتور و گیره نیپل و میله پاگشا بازوبند ووهان بند وکلی چیزای دیگه دید که باعث شد بدنش بلرزه که جه بوم و یوهان وارد شدن
جه بوم:چرا لباساتو درنیاوردی
یوهان:مثل اینکه دلت تنبیه میخواد اره باشه
که اول از همه جه بوم دهان بند و درآورد و دهنش و باهاش بست و با بازوبند دستاشو به پشت به هم محکم بست که یوهان جیسون و کامل لخت کرد و بغلش کرد و به سمت ماشین بردنش
جه بوم در ماشین و باز کرد و و جیسون و از بغل یوهان گرفت و سوراخش و روی دنده ماشین تنظیم کرد و دخترک و روی دنده گذاشت که باعث شد از درد دختر جیغ خفه ای بکشه ولی جه بوم دست بردار نبود و تا ته دختر رو فشار داد روی دنده ماشین و بالاو پایینش کرد و بخاطر حجم زیادش دختر خونریزی کرد و بعد از ۳۰دقیقه جه بوم از روی دنده بغلش کرد و دوباره به اتاق قرمز بردش که حالا نوبت یوهان بود که یوهان بایه میله پاگشا پاهای دختر رو باز کرد و چشم بند و گذاشت روی چشماش از داخل پارچ یه تیکه یخ برداشت و وارد دختر کرد جیسون که دهن و چشماش بسته بود ناله های خفیفی میکرد که دردناک بود که یهو یوهان ۱۰ یخ همزمان وارد دختر کرد که گفت
یوهان:باید یخ هارو تا وقتی آب بشن تحمل کنی بچه
جه بوم:بیا اینم ۴تا دیلدو دوتارو یخ زده هستن دوتاهم داغ داغ
یوهان:عالیه
بعد از ۱۰دقیقه یخ ها آب شدن و یوهان دوتا از دیلدو هارو که یخ بودن وارد جیسون کرد و بعدش جه بوم دوتای دیگه که داغ بود و واردش کرد جیسون ناله های خفه ای میکرد خیلی درد شدیدی داشت که بعد از نیم ساعت دوباره از داخلش درآوردن و
..........
وقتی بین بچه هاش فرق میذاشت
جه بوم:صبرکن بیا بریم بالا درش بیارم برات و برو دستشویی و بیا عزیزم
یوهان:جه بوم خوبی
جه بوم:اره عالی ام بریم دختر
جیسون:ام بریم
که جه بوم بردش بالا و عوضش کرد و دختر رفت دستشویی و اومد جه بوم که نقشه ی بدی برای دختر کشیده بود همه چی رو برای یوهان تعریف کرد از اونجایی که سوک هون اون شب کارای زیادی داشت و نمیومد خونه قرار بود بخاطر کاری که جیسون انجام میداده تنبیه بشه اونم به دست یوهان و جه بوم
شب شد و سوک هون هم رفت به کاراش برسه که
جه بوم:دختر کوچولو زود برو بالا اتاقی که درش قرمزه و باز کن و لباسات و در بیار تا ما بیایم
جیسون که میدونست قراره تنبیه بشه خیلی میترسید برای همین هیچ مخالفتی نکرد و رفت بالا وقتی در رو باز کرد یه عالمه وسایل شکنجه دید و تنش لرزید که کشوی کنار تخت و باز کرد که با چیزایی که دید خشکش زد توی اون کشو یه عالمه کاندوم خاردار تیز و دیلدو های بزرگ و انواع ویبراتور و گیره نیپل و میله پاگشا بازوبند ووهان بند وکلی چیزای دیگه دید که باعث شد بدنش بلرزه که جه بوم و یوهان وارد شدن
جه بوم:چرا لباساتو درنیاوردی
یوهان:مثل اینکه دلت تنبیه میخواد اره باشه
که اول از همه جه بوم دهان بند و درآورد و دهنش و باهاش بست و با بازوبند دستاشو به پشت به هم محکم بست که یوهان جیسون و کامل لخت کرد و بغلش کرد و به سمت ماشین بردنش
جه بوم در ماشین و باز کرد و و جیسون و از بغل یوهان گرفت و سوراخش و روی دنده ماشین تنظیم کرد و دخترک و روی دنده گذاشت که باعث شد از درد دختر جیغ خفه ای بکشه ولی جه بوم دست بردار نبود و تا ته دختر رو فشار داد روی دنده ماشین و بالاو پایینش کرد و بخاطر حجم زیادش دختر خونریزی کرد و بعد از ۳۰دقیقه جه بوم از روی دنده بغلش کرد و دوباره به اتاق قرمز بردش که حالا نوبت یوهان بود که یوهان بایه میله پاگشا پاهای دختر رو باز کرد و چشم بند و گذاشت روی چشماش از داخل پارچ یه تیکه یخ برداشت و وارد دختر کرد جیسون که دهن و چشماش بسته بود ناله های خفیفی میکرد که دردناک بود که یهو یوهان ۱۰ یخ همزمان وارد دختر کرد که گفت
یوهان:باید یخ هارو تا وقتی آب بشن تحمل کنی بچه
جه بوم:بیا اینم ۴تا دیلدو دوتارو یخ زده هستن دوتاهم داغ داغ
یوهان:عالیه
بعد از ۱۰دقیقه یخ ها آب شدن و یوهان دوتا از دیلدو هارو که یخ بودن وارد جیسون کرد و بعدش جه بوم دوتای دیگه که داغ بود و واردش کرد جیسون ناله های خفه ای میکرد خیلی درد شدیدی داشت که بعد از نیم ساعت دوباره از داخلش درآوردن و
..........
۷۶۲
۰۵ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.