P³⁰
#رمان
#هفت_پسر_و_یک_دختر❤️🔥
#Bts
part30
بوم...
هوپ: ات تو خطره..
هی جیمین هی، بلند شو..!
جیمین: چته؟! خوابم میاد..
هوپ: ات تو خطره؟
جیمین: چی داری میگی؟!
هوپی: مثل اینکه یادت رفته من آینده رو میبینم!
جیمین: ات الان کجاست؟
هوپ: اون هنوز سالنه!
جیمین: پاشو بریم زود.
هوپ: تو آماده شو من خبر میدم به بقیه...
همه باهم سریع رفتن سمت سالن.
(پرش زمانی به ۳۰دقیقه بعد)
هوپ: ات تو خوبی؟
ات: باید بد باشم.؟
جیمین: تو تو خطری..
ات:.. خب من الان خوبم.
شوگا: زود باش بپوش بیا بریم!
ات: باشه من الان میرم آماده میشم...
چراغارو خاموش کردن و وایسادن تو سالن.
کوک: پخخخخ.
ات: ات چه مرگته کوک؟ سکته کردم..
کوک: خندید، خب دیگه بیا بریم...
(صحنه ها تکرار شد!)
یک دفه کوک میاد..
کوک اصلی: ات بیا بریم، بچه ها دم در منتظرن، یک دفه نگاش به خودش کنار ات میوفته.
ات:.. تو.. چطور..؟!
کوک اصلی: هی عوضی ازش فاصله بگیر!
کوک تقلبی: او.. لو رفتم! بد شد.
ات سریع میدوه سمت کوک.
ات: بچه ها بیاین کمک(با صدای بلند)
هوپ: اون تقلبی هست..
#هفت_پسر_و_یک_دختر❤️🔥
#Bts
part30
بوم...
هوپ: ات تو خطره..
هی جیمین هی، بلند شو..!
جیمین: چته؟! خوابم میاد..
هوپ: ات تو خطره؟
جیمین: چی داری میگی؟!
هوپی: مثل اینکه یادت رفته من آینده رو میبینم!
جیمین: ات الان کجاست؟
هوپ: اون هنوز سالنه!
جیمین: پاشو بریم زود.
هوپ: تو آماده شو من خبر میدم به بقیه...
همه باهم سریع رفتن سمت سالن.
(پرش زمانی به ۳۰دقیقه بعد)
هوپ: ات تو خوبی؟
ات: باید بد باشم.؟
جیمین: تو تو خطری..
ات:.. خب من الان خوبم.
شوگا: زود باش بپوش بیا بریم!
ات: باشه من الان میرم آماده میشم...
چراغارو خاموش کردن و وایسادن تو سالن.
کوک: پخخخخ.
ات: ات چه مرگته کوک؟ سکته کردم..
کوک: خندید، خب دیگه بیا بریم...
(صحنه ها تکرار شد!)
یک دفه کوک میاد..
کوک اصلی: ات بیا بریم، بچه ها دم در منتظرن، یک دفه نگاش به خودش کنار ات میوفته.
ات:.. تو.. چطور..؟!
کوک اصلی: هی عوضی ازش فاصله بگیر!
کوک تقلبی: او.. لو رفتم! بد شد.
ات سریع میدوه سمت کوک.
ات: بچه ها بیاین کمک(با صدای بلند)
هوپ: اون تقلبی هست..
۱۰.۴k
۱۷ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.