وقتی مچت رو میگیره (به عنوان برادرت)⁴

وقتی مچت رو میگیره (به عنوان برادرت)⁴
ا.ت ویو
حدود چهار روز دیگه مامان و بابا میان نامجونم چند روزه که دیرتر میاد خونه امروزم که تعطیل بوده و گفته که شب میاد رفتم توی اتاق در کمدم رو باز کردم و از بین لباسام پاکت سیگارم رو برداشتم و به سمت بالکن رفتم سیگار رو روشن کردم و شروع به کشیدن کردم که چند دقیقه بعد صدای در اومد ترس
وجودمو پر کرد
ا.ت وای وای چیکار کنم
تا به خودم اومدم دیدم نامجون داره در میزنه بهش گفتم بیاد تو سیگارو زیر پام له کردم و بعد در بالکن رو باز کردم
ا.ت سلام خوبی داداشی گفته بودی شب میای چیزی شده؟
نامجون:سلام نه چیزی نشده فقط یکم کارم زودتر تموم شد...بویی نماید
ا.ت:نه...من چیزی احساس نمیکنم
نامجون:ولی بوی دود میاد
ا.ت:وااای غذا رو سوزوندم
نامجون:ا.ت
ا.ت:بله
نامجون:راستشو بگو!
ا.ت:راستش؟مگه دارم دروغ میگم؟
نامجون:بوی سوختن غذا اینجوری نیست این بوی سیگاره
ا.ت:سیگار
نامجون:بِدش به من
ا.ت:چیو؟
نامجون:سیگارو
ا.ت:...
نامجون:ا.ت واقعا فکر کردی نمیفهمم؟ نمیفهمم که چند وقته همش ازم دوری میکنی؟تو که میدونی ضرر داره مخصوصا برای تو که مشکل تنفسی داری
ا.ت:ب... ببخشید
نامجون:باشه ولی کی بهت سیگار داده؟ هه یونگ؟
ا.ت:آ...آره
نامجون:تا اطلاع ثانوی نرو پیش هه یونگ باشه؟
ا.ت:باشه
نامجون:حالا سیگارو بده به من
ا.ت:یعنی به مامان و بابا نمیگی؟
نامجون:اونکه جای خود داره
ا.ت:من که گفتم ببخشیداشتباه کردم
نامجون:اونکه صد در صد ولی گفتن به مامان و بابا هم جای خود داره😎😂