منطقه ممنوعه عشق پارت ۲۹
#منطقه_ممنوعه_عشق
پارت:29
مشتمو تو دماغش فرو بردم و گفتم.
ات:مرتیکه ایکبری بخای باز بهم دست بزنی دستتو میکنم.مرده شور تورو ببرن با این موتور قورازت.
بعد از دانشگاه زدم بیرون و سوار ماشینم شدم.
...
به خونه رسیدم بی توجه به اینکه جیمین تیکه تیکم میکنه کلید درو باز کردم و وارد خونه شدم.
جیمین:خیر باشه اخراجت کردن؟یا شیفت کلاست تموم شد.
ات:ببند در دهن وا موندتو خابم میومد اومدم خونه.
جیمین:به به دانشگاه جای درس خوندنه خونه عمت نیست هر وقت دلت خاست بیا اینجا.
ات:آقا من خسته شدم هرروز استادام میندازنم بیرون آه.
جیمین:هی اوکی برو یه لباس مناسب بپوش قراره چند تا دوستام بیان اینجا خودم می رم دنبال لیا.
ات:اوکی.
وارد اتاق شدم یه دوش ۱ ساعتی گرفتم و حوله رو دورم پیچیدم.
در اتاق و باز کردم که با جونگکوک مواجه شدم.
نه نه این یه خوابه اره
ات:میشه یه نیشگون ازم بگیری ببینم خابم یا نه؟
نیشگونی ازم گرفت که جیغم هوا رفت
ات:مثل آدم نیش....ی...ینی تو اینجا.....هی تو اینجا چه ع نی میخوری؟اومدی کودک ازاری؟به ولای علی لت و پارت میکنم.
خندیدو گفت:
جونگکوک:من...
جیمین:ات!
متعجب نگاش کردم.
جیمین:برو لباستو عوض کن.
به خودم نگاهی انداختم و زودی درو به روی جونگکوک بستم
جونگکوک:اخخخخ دماغم دختره ی پرو این بار چندمه زدی دماغمو داغون کردی.
بی توجه یه لباس پوشیدم آرایش کردم.
ولی این اینجا چیکار میکنع،
وایی منو با حوله دید شت.شتتتتتت.
پارت:29
مشتمو تو دماغش فرو بردم و گفتم.
ات:مرتیکه ایکبری بخای باز بهم دست بزنی دستتو میکنم.مرده شور تورو ببرن با این موتور قورازت.
بعد از دانشگاه زدم بیرون و سوار ماشینم شدم.
...
به خونه رسیدم بی توجه به اینکه جیمین تیکه تیکم میکنه کلید درو باز کردم و وارد خونه شدم.
جیمین:خیر باشه اخراجت کردن؟یا شیفت کلاست تموم شد.
ات:ببند در دهن وا موندتو خابم میومد اومدم خونه.
جیمین:به به دانشگاه جای درس خوندنه خونه عمت نیست هر وقت دلت خاست بیا اینجا.
ات:آقا من خسته شدم هرروز استادام میندازنم بیرون آه.
جیمین:هی اوکی برو یه لباس مناسب بپوش قراره چند تا دوستام بیان اینجا خودم می رم دنبال لیا.
ات:اوکی.
وارد اتاق شدم یه دوش ۱ ساعتی گرفتم و حوله رو دورم پیچیدم.
در اتاق و باز کردم که با جونگکوک مواجه شدم.
نه نه این یه خوابه اره
ات:میشه یه نیشگون ازم بگیری ببینم خابم یا نه؟
نیشگونی ازم گرفت که جیغم هوا رفت
ات:مثل آدم نیش....ی...ینی تو اینجا.....هی تو اینجا چه ع نی میخوری؟اومدی کودک ازاری؟به ولای علی لت و پارت میکنم.
خندیدو گفت:
جونگکوک:من...
جیمین:ات!
متعجب نگاش کردم.
جیمین:برو لباستو عوض کن.
به خودم نگاهی انداختم و زودی درو به روی جونگکوک بستم
جونگکوک:اخخخخ دماغم دختره ی پرو این بار چندمه زدی دماغمو داغون کردی.
بی توجه یه لباس پوشیدم آرایش کردم.
ولی این اینجا چیکار میکنع،
وایی منو با حوله دید شت.شتتتتتت.
۴.۲k
۲۰ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.