پارت11
نیکا:چش
بعد زن عمو من رفتم
نیکا:آبجی ببین من یه شوخی کردم دست ندارم ت و رو از دست بدم باشا عشقم(باگریه)
دیانا:چشامو باز کردم که دیدم نیکا داره گریه میکنه میگه نمیخواد منو از دست بده
دیانا:نیکا همش تقصیره تو😡
نیکا:😭
دیانا:شوخی کردم باو😅😅
نیکا:الاغ😃
دیانا:خودتی
نیکا:باشه باشه عصبی نشو برات بده
دیانا:چرا
نیکا:حمله کا داشتی دوباره رشت کرده
دیانا:😔بازم
نیکا:خب عشقم من برم که آقا متین میخواد بیاد
دیانا:باشه😀
نیکا:رفتم بیرون گفتم
متین برو
متینم رفت تو
متین:چطوری وروجک
دیانا:خوب نیستم
متین:توکه الان سرو مرو گنده ایی
دیانا:نوتلامو ندادی
متین:نمیدم
دیانا:متیینن
متین:باشه میدم عصبانیت واست سمه 😅
دیانا:تورو که میبینم عصبی میشم توسممیی
که مرخص شدم رفتیم خونه عمو
تو اتاق نیکا بودم سرم تو دستم کلن تنها بودم انگاری مرده متحرک
با خودم حرف میزدم که سه تاشون پریدن تو اتاق
نیکا:خسته نشی یوقت
دیانا:منکه مردم با مرده هم فرقی ندارم واستون
متین:زبونتو گاز بگیر🥺
ارسلان:خوبی دیا
دیانا:خوبم
ارسلان:خدارو شکر
گوشی ارسلان زنگ خورد رفت بیرون
ارسلان:گوشیم زنگ خورد رلم بود رفتم بیرون
الو چطوری
رها:خوبم تو خوبی عشقم
ارسلان:من خوبم تو خوب باشی کافیه
رها:عشقم امشببریم شهربازی
ارسلان:باشه ساعت ۸میام دنبالت
رها:باشه خدافظ
ارسلان:خیلی خوشتیپ نکنیا
رها:ااا
ارسلان: شوخی کردم بای
رهای:بای
نیکا:کی بود
ارسلان:..دوستم بود
نیکا:به دوستت میگی خوشتیپ نکن
ارسلان:وای نیکا گیردادی🤣
نیکا:آخه از پشت در شنیدیم دیگه
ساعت 8کجا بسلامتی؟
ارسلان:شهربازی
بعد زن عمو من رفتم
نیکا:آبجی ببین من یه شوخی کردم دست ندارم ت و رو از دست بدم باشا عشقم(باگریه)
دیانا:چشامو باز کردم که دیدم نیکا داره گریه میکنه میگه نمیخواد منو از دست بده
دیانا:نیکا همش تقصیره تو😡
نیکا:😭
دیانا:شوخی کردم باو😅😅
نیکا:الاغ😃
دیانا:خودتی
نیکا:باشه باشه عصبی نشو برات بده
دیانا:چرا
نیکا:حمله کا داشتی دوباره رشت کرده
دیانا:😔بازم
نیکا:خب عشقم من برم که آقا متین میخواد بیاد
دیانا:باشه😀
نیکا:رفتم بیرون گفتم
متین برو
متینم رفت تو
متین:چطوری وروجک
دیانا:خوب نیستم
متین:توکه الان سرو مرو گنده ایی
دیانا:نوتلامو ندادی
متین:نمیدم
دیانا:متیینن
متین:باشه میدم عصبانیت واست سمه 😅
دیانا:تورو که میبینم عصبی میشم توسممیی
که مرخص شدم رفتیم خونه عمو
تو اتاق نیکا بودم سرم تو دستم کلن تنها بودم انگاری مرده متحرک
با خودم حرف میزدم که سه تاشون پریدن تو اتاق
نیکا:خسته نشی یوقت
دیانا:منکه مردم با مرده هم فرقی ندارم واستون
متین:زبونتو گاز بگیر🥺
ارسلان:خوبی دیا
دیانا:خوبم
ارسلان:خدارو شکر
گوشی ارسلان زنگ خورد رفت بیرون
ارسلان:گوشیم زنگ خورد رلم بود رفتم بیرون
الو چطوری
رها:خوبم تو خوبی عشقم
ارسلان:من خوبم تو خوب باشی کافیه
رها:عشقم امشببریم شهربازی
ارسلان:باشه ساعت ۸میام دنبالت
رها:باشه خدافظ
ارسلان:خیلی خوشتیپ نکنیا
رها:ااا
ارسلان: شوخی کردم بای
رهای:بای
نیکا:کی بود
ارسلان:..دوستم بود
نیکا:به دوستت میگی خوشتیپ نکن
ارسلان:وای نیکا گیردادی🤣
نیکا:آخه از پشت در شنیدیم دیگه
ساعت 8کجا بسلامتی؟
ارسلان:شهربازی
۱۳.۳k
۰۲ خرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۴۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.