پارت هشتم
پارت هشتم
تو کی هستی
ا,ت:منظورت چیه
هنوز سعی داشتم دستمو بکشم اما زورم بهش نمیرسید و هی دستش رو دور دستم سفت تر میکرد من با تمام قدرت سعیمو کردم که دستمو ول کنه اما نمیشد
میخواست حرفشو بزنه که یهو یونگ اومد زد تو گوشش و دستمو گرفت و گفت
یونگ:بیا بریم حالم خیلی بده بیا فقط سریع بریم خونه
ا,ت: چیشده چرا انقدر حالت بده
یونگ: نمیدونم فقط بیا بریم
ا,ت:باشه پس بیا بریم
سوار ماشین شدیم
یونگ:یارو داشت بهت چی میگفت
ا,ت:هیچی داشت چرت و پرت میگفت و دستمو گرفته بود نمیزاشت برم
یونگ:.......
یونگ ماشین رو روشن کرد هنوز سر گیجه داشت راه افتادیم توراه بودیم که یونگ حالش خیلی بد شده بود نزدیک بود تصادف کنیم یه لحظه جلو چشماش سیاهی رفت فقط ماشینو نگه داشت زیر بغلش رو نگه داشتم و کمکش کردم بره صندلی شاگرد نشستم پشت فرمون بردمش دکتر کلی منتظر موندیم تا نوبتمون بشه بعد رفتیم داخل
دکتر:خب چشه
ا,ت: نمیدونم یهو سر گیجه شدید گرفت و اومدیم دکتر
دکتر چند تا آزمایش نوشت رفتیم آزمایش هارو دادیم و کلی آزمایش داده بود فقط واسه یه سرگیجه گفتن اگه میخواید الان بدونید چشه باید بری اون بخش رفتیم اما نتونستن تشخیص بدن چشه منم خیلی واسم مهم نبود سوار ماشین شدیم و رفتیم خونه بعد اینکه رسیدیم کمکش کردم بره تو اتاقش چند بار نزدیک بود بخوره زمین بلاخره رفتیم بالا نشوندمش رو تختش دراز که کشید داشتم میرفتم که یهو دستمو گرفت و کشید افتادم تو بغلش و .......
ببخشید خیلی پارت کوتاه و مزخرفی بود به خدا اصلا مغزم کار نمیکنه
تو کی هستی
ا,ت:منظورت چیه
هنوز سعی داشتم دستمو بکشم اما زورم بهش نمیرسید و هی دستش رو دور دستم سفت تر میکرد من با تمام قدرت سعیمو کردم که دستمو ول کنه اما نمیشد
میخواست حرفشو بزنه که یهو یونگ اومد زد تو گوشش و دستمو گرفت و گفت
یونگ:بیا بریم حالم خیلی بده بیا فقط سریع بریم خونه
ا,ت: چیشده چرا انقدر حالت بده
یونگ: نمیدونم فقط بیا بریم
ا,ت:باشه پس بیا بریم
سوار ماشین شدیم
یونگ:یارو داشت بهت چی میگفت
ا,ت:هیچی داشت چرت و پرت میگفت و دستمو گرفته بود نمیزاشت برم
یونگ:.......
یونگ ماشین رو روشن کرد هنوز سر گیجه داشت راه افتادیم توراه بودیم که یونگ حالش خیلی بد شده بود نزدیک بود تصادف کنیم یه لحظه جلو چشماش سیاهی رفت فقط ماشینو نگه داشت زیر بغلش رو نگه داشتم و کمکش کردم بره صندلی شاگرد نشستم پشت فرمون بردمش دکتر کلی منتظر موندیم تا نوبتمون بشه بعد رفتیم داخل
دکتر:خب چشه
ا,ت: نمیدونم یهو سر گیجه شدید گرفت و اومدیم دکتر
دکتر چند تا آزمایش نوشت رفتیم آزمایش هارو دادیم و کلی آزمایش داده بود فقط واسه یه سرگیجه گفتن اگه میخواید الان بدونید چشه باید بری اون بخش رفتیم اما نتونستن تشخیص بدن چشه منم خیلی واسم مهم نبود سوار ماشین شدیم و رفتیم خونه بعد اینکه رسیدیم کمکش کردم بره تو اتاقش چند بار نزدیک بود بخوره زمین بلاخره رفتیم بالا نشوندمش رو تختش دراز که کشید داشتم میرفتم که یهو دستمو گرفت و کشید افتادم تو بغلش و .......
ببخشید خیلی پارت کوتاه و مزخرفی بود به خدا اصلا مغزم کار نمیکنه
۱.۶k
۱۴ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.