مدرسه ی مافیا

پارت۱۰
رفتم پیش بچه ها
+خب من حوصله سر رفته چی کار کنیم ؟
یونگی:بیاید جرعت حقیقت بازی کنیم
جین:ایده ی خوبیه
+خب باشه
«بازی»
راوی:
جین بطری رو چرخوند چون اون بزرگ‌تر از همست و البته به قول خودش هنسام 😂 بطری بین تهیونگ و جیمین افتاد تهیونگ خواست چیزی بگه که ا/ت گفت
+بچه ها اینو قبل شروع بازی بگم
اگر انجام ندید یا نگید یه جریمه ی خیلی خیلی سنگین داره
جیمین:مثلا چی ؟
+باید ادم بکشه
تهیونگ:قبوله
+جدی؟(تعجب)
تهیونگ:اره
ا/ت که دید کسی تعجب نکرد یا نگران نشد گفت بزار بیشترش کنم
که مجبور بشن جواب بدن
+و بعد خودشو به پلیس تحویل میده
جیمین:این یکم زیادی نیست ؟
نامجون:نکنه ترسیدی ؟
جیمین:نه
+خب تهیونگ بپرس دیگه
تهیونگ:خب جیمین جرعت یا حقیقت ؟
جیمین:حقیقت
تهیونگ:تا الان چند تا آدم کشتی
جیمین:هه اینکه خیلی راحته
۱۹۳۷اونم تازه فقط مرد من زنارو نمیکشم
صورت ا/ت از تعجب و صادق بودن جیمین قرمز شده بود
جیمین:ا/ت تو خوبی؟
+ه…ها اره
جین دوباره بطری رو چرخوند و این دفعه بین جونگکوک و ا/ت افتاد
+………..
______________
گایز از این فیک خوشتون میاد؟
اگر به ۲۰۰ فالور برسیم ۴پارت توی یه روز میزارم بدون شرایط😜
شرایط:
۱۶لایک
۱۷کامنت