♡ ㅤ ❍ㅤ ⎙ㅤ ⌲ ★
♡ ㅤ ❍ㅤ ⎙ㅤ ⌲ ★
Dᴏɴ·ᴛ ғᴏʀɢᴇᴛ ᴛᴏ sᴍɪʟᴇ..﹗
فراموش نڪن ڪه لبخند بزنی..!
𝙤𝙣𝙚 𝙥𝙖𝙧𝙩𝙮🎟✨️
˓ ִֶָ ࣪وقتی روش کراش بودی که ... 🤍
˓ ˖ ָ࣪➹ ִֶָ ࣪𓆝 𓆟 𓆞 𓆝 𓆛𓆝𓆝 𓆟 𓆞 𓆝𓆛𓆝𓆝 𓆟 𓆞 𓆝 𓆛𓆝
parts:2
یوری:اشکال نداره.. حاجی روی پسره کراش زدممم عرنبننیننسن
میا:ارام باش*خنده*
یوری:اخه نمیدونم باید چیکار کنم؟ باهاش حرف بزنم یا زوده؟
میا:داش.. واسا هنوز تازه دیدیش بزار زنگ تفریح شه باهاش صحبت کن
یوری:باش.. ولی جدی کراش نیست؟
میا:اره کراشه*لبخند*عاقا من برای زنگ تفریح نیستم میخوایم کل مدرسه رو جمع کنیم شب بریم توی مدرسه باهم خوراکی و غذا بیاریم فعلا خودمم نمیدونم ساعت چند اگر شد خبری بهت میدم
یوری:اوکیه.. اون پسره هم میاد؟ *منظورش کراشش*
میا:اره دیگه
یوری:حتما میام
داشتیم میخندیدیم که زنگ تفریح رو زدن.. و میا رف و منم نشسته بودم روی صندلی های سالن به بچه ها نگاه میکردم.. پسره اومد
جونگ کوک:هی سلام*تکون دادن دست*
یعنی وقتی دیدمش خشکم زد..
جونگ کوک:میتونم پیشت بشینم؟
خشکم زده بود..
یوری:اره اره.. میتونی
پسره نشست پیشم.. الان میشینم گریه میکنم.. غذاشو دراورد که ی شیرموز داش و ی موچی:)
جونگ کوک:راستی.. اسمت چیه؟ میتونم باهات اشنا شم؟
یوری:اس.. اسمم یوری و شما؟
جونگ کوک:اسمم جونگکوکه از دیدنت خوشبختم*موچی تو دهنش و داره با کیوتی حرف میزنه*
یوری:همچنین *لبخند*
پسره یا همون جونگ کوک ی تیکه از موچی ش رو داد بهم
جونگ کوک:موچی نمیخوری؟
یوری:نه مرسی گرسنمم نیست
جونگ کوک:د بخور تعارف نکن
یوری:مرسی*لبخند*
موچی رو داد بهم و باهم موچی خوردیم.. که زنگ خورد و پسره رف و بهم خدافظی کرد.. میخواستم بمیرم
ویو جونگ کوک
راستش وقتی دیدمش در نگاه اول دختره ساده ی بود ولی.. به مرور که باهاش حرف میزدم.. عاشقش شدم نمیدونم عشق در نگاه اول واقعیه یا نه ولی خوشم اومد ازش بخاطره همین موچی مو بهش دادم دیدم غذای چیزی نداره موچی مو بهش دادم مگرنه اگر کسه دیگی بود نمیدادم بهش.. دیگه زنگ خورد و رفتم تو کلاسم.. که داشتم با دوستم صمیمیم جیمین داشتم حرف میزدم
جونگ کوک:هی هیونگ
جیمین:بله؟
جونگ کوک:روی ی دختر کراش زدم
جیمین:واقعا؟
جونگ کوک:اره.. تاحالا اینطور نبودم.. خیلی خوشم اومد ازش
جیمین:بادا بادا مبارک
جونگ کوک:نه داش هنوز که بهش اعتراف نکردم:/
جیمین:هوم اسمش چیه؟
جونگ کوک:اسمش یوری ه.. حتی اسمشم قشنگه
جیمین:تو بدجوری رویه دختره کراشی ها
جونگ کوک:اره بابا
داشتیم حرف میزدیم که استاد اومد
*ادامه دارد*
Dᴏɴ·ᴛ ғᴏʀɢᴇᴛ ᴛᴏ sᴍɪʟᴇ..﹗
فراموش نڪن ڪه لبخند بزنی..!
𝙤𝙣𝙚 𝙥𝙖𝙧𝙩𝙮🎟✨️
˓ ִֶָ ࣪وقتی روش کراش بودی که ... 🤍
˓ ˖ ָ࣪➹ ִֶָ ࣪𓆝 𓆟 𓆞 𓆝 𓆛𓆝𓆝 𓆟 𓆞 𓆝𓆛𓆝𓆝 𓆟 𓆞 𓆝 𓆛𓆝
parts:2
یوری:اشکال نداره.. حاجی روی پسره کراش زدممم عرنبننیننسن
میا:ارام باش*خنده*
یوری:اخه نمیدونم باید چیکار کنم؟ باهاش حرف بزنم یا زوده؟
میا:داش.. واسا هنوز تازه دیدیش بزار زنگ تفریح شه باهاش صحبت کن
یوری:باش.. ولی جدی کراش نیست؟
میا:اره کراشه*لبخند*عاقا من برای زنگ تفریح نیستم میخوایم کل مدرسه رو جمع کنیم شب بریم توی مدرسه باهم خوراکی و غذا بیاریم فعلا خودمم نمیدونم ساعت چند اگر شد خبری بهت میدم
یوری:اوکیه.. اون پسره هم میاد؟ *منظورش کراشش*
میا:اره دیگه
یوری:حتما میام
داشتیم میخندیدیم که زنگ تفریح رو زدن.. و میا رف و منم نشسته بودم روی صندلی های سالن به بچه ها نگاه میکردم.. پسره اومد
جونگ کوک:هی سلام*تکون دادن دست*
یعنی وقتی دیدمش خشکم زد..
جونگ کوک:میتونم پیشت بشینم؟
خشکم زده بود..
یوری:اره اره.. میتونی
پسره نشست پیشم.. الان میشینم گریه میکنم.. غذاشو دراورد که ی شیرموز داش و ی موچی:)
جونگ کوک:راستی.. اسمت چیه؟ میتونم باهات اشنا شم؟
یوری:اس.. اسمم یوری و شما؟
جونگ کوک:اسمم جونگکوکه از دیدنت خوشبختم*موچی تو دهنش و داره با کیوتی حرف میزنه*
یوری:همچنین *لبخند*
پسره یا همون جونگ کوک ی تیکه از موچی ش رو داد بهم
جونگ کوک:موچی نمیخوری؟
یوری:نه مرسی گرسنمم نیست
جونگ کوک:د بخور تعارف نکن
یوری:مرسی*لبخند*
موچی رو داد بهم و باهم موچی خوردیم.. که زنگ خورد و پسره رف و بهم خدافظی کرد.. میخواستم بمیرم
ویو جونگ کوک
راستش وقتی دیدمش در نگاه اول دختره ساده ی بود ولی.. به مرور که باهاش حرف میزدم.. عاشقش شدم نمیدونم عشق در نگاه اول واقعیه یا نه ولی خوشم اومد ازش بخاطره همین موچی مو بهش دادم دیدم غذای چیزی نداره موچی مو بهش دادم مگرنه اگر کسه دیگی بود نمیدادم بهش.. دیگه زنگ خورد و رفتم تو کلاسم.. که داشتم با دوستم صمیمیم جیمین داشتم حرف میزدم
جونگ کوک:هی هیونگ
جیمین:بله؟
جونگ کوک:روی ی دختر کراش زدم
جیمین:واقعا؟
جونگ کوک:اره.. تاحالا اینطور نبودم.. خیلی خوشم اومد ازش
جیمین:بادا بادا مبارک
جونگ کوک:نه داش هنوز که بهش اعتراف نکردم:/
جیمین:هوم اسمش چیه؟
جونگ کوک:اسمش یوری ه.. حتی اسمشم قشنگه
جیمین:تو بدجوری رویه دختره کراشی ها
جونگ کوک:اره بابا
داشتیم حرف میزدیم که استاد اومد
*ادامه دارد*
۷.۴k
۰۲ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.