″چند پارتی″
″چند پارتی″
﴿ 10 سال بعد ﴾
♪ادمینتون♪ ا/ت شد یه دختر پولدار و جذاب که خیلی از پسرا آرزو داشتن ا/ت رو ببین و دوست دخترشون باشه ولی مادر ا/ت توی این ده سال نابود شد داشت میمرد که دخترش نبود ا/ت تصمیم گرفت بره داخل یه کمپانی بنام بیگ هیت کار کنه و خواننده و دنسر بشه
و رفت داخل کمپانی که یهو
جونگکوک: به به، ا/ت تویی!
ا/ت: مگه باید کسه دیگهای باشه
جونگکوک: ده سال رفت غیبت زد
ا/ت: عوم حداقل از دست تو و اون پسرت راحت شدم ولی دلم برای مامانم یک خورده شده
جونگکوک: اینجا چیکار میکنی
ا/ت: امدم برای ایدلی
جونگکوک: توع؟
ا/ت: نه عمم من دیگه چیه تعجب کردی
جونگکوک: هنوز هم حال بهم زنی
ا/ت: ناراحتی نگاه نکن شمارهای مامانمو بده
جونگکوک: .شماره رو گفت.
★ویو ا/ت★
< یه خونهی بزرگتر گرفتم و بنام مامانم کردم که یکم دلش شاد بشه و کل قضیه این همه سال رو براش تعریف کردم >
آریکا: دخترم من بهم افتخار میکنم
ا/ت: منم به خودم افتخار میکنم همچین مامانی دارم
( فقط خواستم بگم ... عاشق قدمات شو وقتی از چیزی که برای تو ساخته نشده فاصله میگی شاید بگین چه چرت بود اما برای بعضیا واقعیته)
پایان
﴿ 10 سال بعد ﴾
♪ادمینتون♪ ا/ت شد یه دختر پولدار و جذاب که خیلی از پسرا آرزو داشتن ا/ت رو ببین و دوست دخترشون باشه ولی مادر ا/ت توی این ده سال نابود شد داشت میمرد که دخترش نبود ا/ت تصمیم گرفت بره داخل یه کمپانی بنام بیگ هیت کار کنه و خواننده و دنسر بشه
و رفت داخل کمپانی که یهو
جونگکوک: به به، ا/ت تویی!
ا/ت: مگه باید کسه دیگهای باشه
جونگکوک: ده سال رفت غیبت زد
ا/ت: عوم حداقل از دست تو و اون پسرت راحت شدم ولی دلم برای مامانم یک خورده شده
جونگکوک: اینجا چیکار میکنی
ا/ت: امدم برای ایدلی
جونگکوک: توع؟
ا/ت: نه عمم من دیگه چیه تعجب کردی
جونگکوک: هنوز هم حال بهم زنی
ا/ت: ناراحتی نگاه نکن شمارهای مامانمو بده
جونگکوک: .شماره رو گفت.
★ویو ا/ت★
< یه خونهی بزرگتر گرفتم و بنام مامانم کردم که یکم دلش شاد بشه و کل قضیه این همه سال رو براش تعریف کردم >
آریکا: دخترم من بهم افتخار میکنم
ا/ت: منم به خودم افتخار میکنم همچین مامانی دارم
( فقط خواستم بگم ... عاشق قدمات شو وقتی از چیزی که برای تو ساخته نشده فاصله میگی شاید بگین چه چرت بود اما برای بعضیا واقعیته)
پایان
۲۱.۸k
۲۵ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.