(پارت30) فیک دستبند عشق💖

#لیسا

من:کوک بیا بریم کفش بخریم کفش
ست با این لباسه


رفتیم تو مغازه کیف و کفش فروشی


من: کوک نکا اون کفشه قشنگه ؟؟؟


کوک:اره


من:نه قشنگ نیست


کوک:😐😑


من:کوک واییییی من تابحال کفش به این خوشگلی ندیدم😍


کوک:میخوایش؟


من:ارهههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههه


کوک:باشه، اقا اینو حساب کنید


کیفرو گرفتیم رفتیم بیرون


من:وایییییییییی کوک مرسی خیلی کیوته هههههههههههههههههههههه😍


کوک:😄


من:کوک فقط کیف مونده


«خب دیگه کیفم گرفتن عکس کیف و کفشم میزارم»


من:وایییییییییی کوک بدو دیر شد باید برم ارایشگاه


کوک:باشه بدو بریم


منو کوک داشتیم با تمام قدرت میدوییدیم


من:وایییی کوک بیا تاکسی بگیریم


کوک:موافقم


تاکسی گرفت کوک


کوک:لیسا بیبی خودت با تاکسی میتونی بری من کار دارم کارت تموم شد بگو بیام دنبالت باشه

من:باشه کوک☺


کوک:بای بای عشقم


من:باییییییی


سوار تاکسی شدم رفتم


وقتی رسیدم اریشگاه وقتی رسیدم همه انگار داشتن پشت سرم حرف میزدن
(بچه ها این ارایشگاه معروف ترین ارایشگاه سئول)
هی در گوش هم حرف میزدن و نگای من میکردن خیلی معذب شدم
داشتم از جلوی دو نفر میرفتم که برم بشینم رو صندلی تا نوبتم بشه نشستم بغله اون دوتا دختر اونام داشتن درگوشی حرف میزدن و به من نگاه میکردم صدا شونو میشنیدم اونا میگفتم
دوتا دخترا:اون دختره از تاکسی پیاده شده دختره گدا 😂
میخاد جلوی دوستاش پز بده که من رفتم ارایشگاه معروف سئول😂
خیلی ناراحت شدم 😳


«نیم ساعت بعد»


بالاخره نوبتم شد


(دختره ناخود کاره اسمش امممممم اها لوسی)

لوسی:شما دوست دختر اقای جئون جانگ کوک هستین


همه داشتن نگام میکردن قیافشون دیدنی بود😏


من:بله هستم


لوسی:خوشبختم


نشستم تا ناخونامو درست کنه


«بعد مانیکور»


من:واییی مرسی خیلی ناخونام کیوت شده
( عکسشو میزارم)


لوسی:😄


رفتم رو صندلی نشستم تا به کوک زنگ بزنم دیدم همه زنای تو ارایشگاه اومدن پیشم همش داشتن ازم سوال میپرسیدن جواب همه سوالات رو دادم


من:ببخشید دیگه باید به کوک زنگ بزنم بیاد دنبالم

زنگ زدم کوک اومد دنبالم رفتیم خونه


من:کوک باید اماده شیم بریم دیگه دیرمیشه



💓پایان💓

لایک و نظر یادتون نره😘

#LISA #JUNGKOOK #LISKOOK
@L.IS.K.O.O.K