حس و حال فراموشی قسمت (۱۳)
حس و حال فراموشی قسمت (۱۳)
من ظاهر معلمم رو از یاد برده بودم.
وقتی معلم نگاهش به من افتاد روبه بچها کرد و گفت: دانش آموزای من لطفا با جی_هون مثل همیشه رفتار کنید.
کاملا شوکه شدم همه اونا ماجرا تصادفم رو میدونستن.
معلم درس رو شروع کرد...
خیلی ناراحت شده بودم و تظاهر میکردم که اتفاقی نیوفتاده
بعد از پایان کلاس به خونه برگشتم.
مین_سو هنوز به خونه نیومده بود اما برام غذایی گذاشته بود.
من ظاهر معلمم رو از یاد برده بودم.
وقتی معلم نگاهش به من افتاد روبه بچها کرد و گفت: دانش آموزای من لطفا با جی_هون مثل همیشه رفتار کنید.
کاملا شوکه شدم همه اونا ماجرا تصادفم رو میدونستن.
معلم درس رو شروع کرد...
خیلی ناراحت شده بودم و تظاهر میکردم که اتفاقی نیوفتاده
بعد از پایان کلاس به خونه برگشتم.
مین_سو هنوز به خونه نیومده بود اما برام غذایی گذاشته بود.
۴۳۳
۱۹ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.