عاشقی در بار

"عاشقی در بار"
P2


پسر رو به دختر کرد و گفت
میشه یکی دیگه هم بیارید؟

دختر سری تکون داد و رفت تا سفارش رو حاضر کنه و بعد از سه مین سفارش رو اورد

دختر تا اومد سفارش و به پسر بده

پسر بلند شد و صندلی روبه روش رو برای دختر کشید بیرون

دختر متعجب شد

پسر رو به دختر کرد و گفت

مادام میشه بشینید؟

دختر داشت از خجالت آب میشد
ولی با اون حال بازم قبول کرد تا پیش پسر بشینه

پسر به دختر گفت:من به عشق اعتقاد نداشتم
تازه چه برسه عشق در یک نگاه

دختر لپاش سرخ شده بود

ولی امروز وقتی تورو دیدم

محو زیباییت شدم

و ازت یه درخواستی دارم

اینجانب میتواند مادام رو کنار خودش داشته باشه؟

دختر رفت تو فکر

با خوش گفت
من هم ازش خوشم اومده

با کمی ترد درخواست پسر رو قبول کرد

پسر رو به دختر کرد و اسم دختر رو پرسید

دختر در جواب گفت:من ا.ت هستم،کیم ا.ت

پسر هم خودش رو معرفی کرد

من هم مین یونگی هستم
از دیدنتون خوشبختم مادمازل
___
ادامه دارد...
دیدگاه ها (۹)

"عاشقی در بار"P3ماه ها گذشتن و رابطه ی بین ا.ت و یونگی صمیمی...

سلام به همگیخب یه چند روز نبودمعاف زده بودمولی به مناسبت 200...

"عاشقی در بار"P1یونگی هرشب به بار میرفت اونجا دختر و پسر های...

"دلتنگی"P3فردا ی اون روز جونگ کوک از ا.ت زودتر بیدار شده بود...

شوهر دو روزه. پارت۷۱

فیک جدیدمعرفینقش های اصلیا/ت:... تهیونگ:.... یونا: نامزد تهی...

love Between the Tides²(پارت دوم: آشنایی با استاد ریاضی) لیا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط