Demon and angel
( part 3. )
رفتم تو اتاقش که دیدم فقط یه دونه تخت هست
اونم دونفرهههه🤕
چرا فقط یه تخت هست خب تو کجا میخوابی
-روی تخت
من کجا بخوابم خب؟
-تو هم روی تخت
چی ینی من با تو رو یه تخت بخوابم عمرااااا
-چیه چرا اینقدر از من بدت میاد من که تا جایی که میتونم کمکت میکنم و مواظبمتم
نه که ازت بدم بیاد فقط یکم ازت خجالت میکشم
همین که من حرف میزدم اونم میومد جلو تر و من چسبیدم به دیوار
-خجالت برای چی ما که باهم خیلی خوبیم
حالا هرچی برو بیرون میخوام لباسمو عوض کنم
-اوک
راستی قراره بابا هامون امشب برن؟
-اره
نامجون رفت بیرون و منم چون گرمایی بودم یه لباس خنک پوشیدم و آرایشم و پاک کردم و گفتم نامجون بیاد تو ی اتاق
(عکس لباس های راحتی ا/ت میزارم)
بیا داخل
-باشه
ویو نامجون
رفتم تو ی اتاق دیدن یه لباس باز پوشیده اولش فک کردم مخصوصا این کارو کرده ولی بعدش فهمید که واقن گرماییه
منم هی بیشتر و بیشتر تحریک میشدم و عرق میکردم
چته چرا عرق میکنی
-گرممه فقط
اهان
من میرم بخوابم تو هم زود بیا بخواب...خب؟
-اوکی زود میام
اومد رو ی تخت خوابید و .....
احتمالا پارت بعد هم امشب میزارم
حمایت کنین
رفتم تو اتاقش که دیدم فقط یه دونه تخت هست
اونم دونفرهههه🤕
چرا فقط یه تخت هست خب تو کجا میخوابی
-روی تخت
من کجا بخوابم خب؟
-تو هم روی تخت
چی ینی من با تو رو یه تخت بخوابم عمرااااا
-چیه چرا اینقدر از من بدت میاد من که تا جایی که میتونم کمکت میکنم و مواظبمتم
نه که ازت بدم بیاد فقط یکم ازت خجالت میکشم
همین که من حرف میزدم اونم میومد جلو تر و من چسبیدم به دیوار
-خجالت برای چی ما که باهم خیلی خوبیم
حالا هرچی برو بیرون میخوام لباسمو عوض کنم
-اوک
راستی قراره بابا هامون امشب برن؟
-اره
نامجون رفت بیرون و منم چون گرمایی بودم یه لباس خنک پوشیدم و آرایشم و پاک کردم و گفتم نامجون بیاد تو ی اتاق
(عکس لباس های راحتی ا/ت میزارم)
بیا داخل
-باشه
ویو نامجون
رفتم تو ی اتاق دیدن یه لباس باز پوشیده اولش فک کردم مخصوصا این کارو کرده ولی بعدش فهمید که واقن گرماییه
منم هی بیشتر و بیشتر تحریک میشدم و عرق میکردم
چته چرا عرق میکنی
-گرممه فقط
اهان
من میرم بخوابم تو هم زود بیا بخواب...خب؟
-اوکی زود میام
اومد رو ی تخت خوابید و .....
احتمالا پارت بعد هم امشب میزارم
حمایت کنین
۴.۹k
۱۷ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.