عاشق پنهانی
رامین : پس تو هم جر خوردی
سینا : مگه بعد از اون بازم زدت
رامین : از بس خاطر خواه دارم آقا غیرتی شدن
سینا : نه بابا مادمازل
رامین: گاراژ و ببند سینا
سینا : باشه بابا حالا طرف کی بوده
رامین : بهش چشم غره ی حسابی ای رفتم..سینا
سینا : هوم چیه بگو خب
رامین : هوف یارو تیمسار دو رده اش از اتابک خان پایین تره
سینا : اوه گفتم چرا اتابک خان انقدر بد نگاش میکنه ..به چشم غره رامین توجهی نکردم..ولی عجب تیکه ای ها اوفف اصلا عضلاتش و دیدی دو برابر اتابک خان و مرصاده نه خیلی کراشه
مخصوصا با لباس شخصیش اومده بود و استیناش و زده بود بالا و ار پی جی دستش بود ببین شرط میبندم مستر دارکه نگی نگفتی
لعنتی خدا شانس بده
رامین : سینا زر نزن ی...هر چی سلقمه زدم نفهمید داشت ادامه میداد که با پا محکم زدم رو پاش
سینا : فکر کنم اونجاشم بزرگتره ها فکر که نه حتما بزرگتره بدبخت پارتنرش راستی ته توش و در آوردم پنجشنبه ها میره باشگاه اخخ چته تو اصلا فقط خودم دیدش میزن..با ایما و اشاره هاش به پشت سرم خواستم برگردم
سینا : مگه بعد از اون بازم زدت
رامین : از بس خاطر خواه دارم آقا غیرتی شدن
سینا : نه بابا مادمازل
رامین: گاراژ و ببند سینا
سینا : باشه بابا حالا طرف کی بوده
رامین : بهش چشم غره ی حسابی ای رفتم..سینا
سینا : هوم چیه بگو خب
رامین : هوف یارو تیمسار دو رده اش از اتابک خان پایین تره
سینا : اوه گفتم چرا اتابک خان انقدر بد نگاش میکنه ..به چشم غره رامین توجهی نکردم..ولی عجب تیکه ای ها اوفف اصلا عضلاتش و دیدی دو برابر اتابک خان و مرصاده نه خیلی کراشه
مخصوصا با لباس شخصیش اومده بود و استیناش و زده بود بالا و ار پی جی دستش بود ببین شرط میبندم مستر دارکه نگی نگفتی
لعنتی خدا شانس بده
رامین : سینا زر نزن ی...هر چی سلقمه زدم نفهمید داشت ادامه میداد که با پا محکم زدم رو پاش
سینا : فکر کنم اونجاشم بزرگتره ها فکر که نه حتما بزرگتره بدبخت پارتنرش راستی ته توش و در آوردم پنجشنبه ها میره باشگاه اخخ چته تو اصلا فقط خودم دیدش میزن..با ایما و اشاره هاش به پشت سرم خواستم برگردم
۲.۸k
۱۲ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.