علامت اسونا (شخصیت اصلی)
علامت اسونا (شخصیت اصلی)
علامت کیریتو-(شخصیت اصلی)
علامت مادر بزرگ اسونا*
سلام من اسونا هستم ۲۰سالمه و از وقتی که پدر مادرم مردن با مادر بزرگه هرزم زندگی میکنم اون وقتی یه کاری رو اشتباه انجام میدم من و یه هفته بدون اب و غذا تو زیر زمین زندانی میکنه و با شلاق میزنتم
سلام من کیریتو هستم ۲۲سالمه من بزرگترین مافیای جهان هستم همه از من میترسن
*هعی دختره بیا پایین کارت دارم
+بله؟
*امشب مهمون داریم برو همه جارو تمیز و مرتب کن و به خودت برس
+باشه ولی چرا به خودم برسم؟
*(نیشخند)خودت میفهمی
همه کارایه خونه رو انجام دادم و رفتم حموم و موهامو خشک کردم و کمی ارایش کردم
(صدای زنگ در
+ اومدم
+ سلام
وقتی در رو بازکردم بایه پیرمرد ۵۷ساله مواجه شدم
+بفرماید
(علامت پیرمرد کونی ؛ )
؛سلام جون چه خانم زیبایی
میخاستم برینم بهش ولی مادر بزرگم دعوام میکنه
*سلام خوش اومدین
؛ممنونم خوب دختر رو بدین ببرم
*باشه اسونا زود برو وسایلتو جمع کن بیا
+چشام چهارتا شد یعنی چی چه خبره خیلی ترسیده بودم
*زود باش عه
+ چشم(با ترس)
+وای حالا چی کارکنم نمیخام برده یه پیری باشم اهان از پنجره فرار میکنم
+ از پنجره خودمو انداختم پایین و سریع فرار کردم از اونجا دور شدم انقدر ترسیده بودم و تند میرفتم خوردم به ماشین و بی هوششدم
-چی شد
علامت بادیگارد&
&قربان بایه دختر تصادف کردیم
-چی(عصبی)
-دختره رو بردار بیار ببریمش بیمارستان
&چشم
-وقتی دختر رو اورد محوش شدم ولی سعی کردم نشون ندم محوش شدم
(برای پارت بعد ۱۰ لایک و ۲دنبال کننده)
علامت کیریتو-(شخصیت اصلی)
علامت مادر بزرگ اسونا*
سلام من اسونا هستم ۲۰سالمه و از وقتی که پدر مادرم مردن با مادر بزرگه هرزم زندگی میکنم اون وقتی یه کاری رو اشتباه انجام میدم من و یه هفته بدون اب و غذا تو زیر زمین زندانی میکنه و با شلاق میزنتم
سلام من کیریتو هستم ۲۲سالمه من بزرگترین مافیای جهان هستم همه از من میترسن
*هعی دختره بیا پایین کارت دارم
+بله؟
*امشب مهمون داریم برو همه جارو تمیز و مرتب کن و به خودت برس
+باشه ولی چرا به خودم برسم؟
*(نیشخند)خودت میفهمی
همه کارایه خونه رو انجام دادم و رفتم حموم و موهامو خشک کردم و کمی ارایش کردم
(صدای زنگ در
+ اومدم
+ سلام
وقتی در رو بازکردم بایه پیرمرد ۵۷ساله مواجه شدم
+بفرماید
(علامت پیرمرد کونی ؛ )
؛سلام جون چه خانم زیبایی
میخاستم برینم بهش ولی مادر بزرگم دعوام میکنه
*سلام خوش اومدین
؛ممنونم خوب دختر رو بدین ببرم
*باشه اسونا زود برو وسایلتو جمع کن بیا
+چشام چهارتا شد یعنی چی چه خبره خیلی ترسیده بودم
*زود باش عه
+ چشم(با ترس)
+وای حالا چی کارکنم نمیخام برده یه پیری باشم اهان از پنجره فرار میکنم
+ از پنجره خودمو انداختم پایین و سریع فرار کردم از اونجا دور شدم انقدر ترسیده بودم و تند میرفتم خوردم به ماشین و بی هوششدم
-چی شد
علامت بادیگارد&
&قربان بایه دختر تصادف کردیم
-چی(عصبی)
-دختره رو بردار بیار ببریمش بیمارستان
&چشم
-وقتی دختر رو اورد محوش شدم ولی سعی کردم نشون ندم محوش شدم
(برای پارت بعد ۱۰ لایک و ۲دنبال کننده)
۲۴۱
۰۵ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.