عشقی پشت دیوار غرور p1
#درخواستی
#لینو
#چند_پارتی
عشقی پشت دیوار غرور
ویو ا/ت=
بازم یه روز تکراری ..اون مدرسه ی لعنتی ...اون عوضی...دیروز که کتکم زد پر.یو.د بودم از دل درد نمیتونم حتی راه برم ...لباسامو پوشیدم و کیفمو برداشتم و رفتم مدرسه...وارد کلاس شدم...همیشه اولین نفر میرسیدم ...بخاطر همین اون عوضی و اکیپش همیشه منو تنها گیر میاوردن...نشستم رو نیمکتم و از دل درد به خودم پیچیدم ...که یهو صدای قدم هاس کسی اومد ...من این صدا رو میشناسم ...اره اونا اومدن ...لینو و اکیپش وارد کلاس شدن ...منتظر بودم بیاد بالا سر نیمکتم و از موهام بگیره و منو بکشه و ببره انباری ...ولی با کمال تعجب رفت و نشست سر جاش و فقط بهم زل زده بود ...این چش شده ...چرا اینجوری میکنه...احتمالا یه نقشه ای داره ...مطمئنم منتظر یچیزی هست ...تمام تایم کلاس ها رو بهم زل زده بود...حتی زنگ تفریح ها هم از جاش تکون نمیخورد و با من تو کلاس میموند...بلاخره زنگ اخر خورد و من سریع وسایلامو جمع کردم و از روی نیمکتم بلند شدم که دیدم لینو خوابش برده ...سریع از فرصتم استفاده کردم و میخواستم برم که یهو ...یکی از دار و دسته ی لینو جلوم رو گرفت ...
جی= هی هی کجا خانم خوشگله باهات کار داریم ...//اروم اروم به ا/ت نزدیک میشه //
لینو = //همونطور که چشماش بسته بود گفت// اوهوی نره خر ...بزار بره ...
جی= ولی...
لینو = // یهو چشماشو باز میکنه و با نگاه های ترسناک بهش نگاه میکنه// مگه کر شدی ...نشنیدی چی گفتم...بکش کنار...
ا/ت = //یه طعنه به جی میزنه و میره //
ویو ا/ت =
بعد از مدرسه رفتم کلاس تقویتی ...کلاسم تقریبا 9 شب تموم شد ...از اموزشگاه اومدم بیرون ....داشتم به سمت خونه میرفتم که یهو یه مشت مرد مست افتادم دنبالم ...خیلی ترسیده بودم میخواستم بدوعم که یهو دستمو گرفتن...منو به دیوار تکیه دادن...
مرد= خانم خوشگله ...چقدر میگیری امشب با ما خوش بگذرونی ..
ا/ت = //هلشون میده// گم شو عوضی حرف دهنتو ببند...
مرد2=ای بابا چه بلبل زبونم هست خانم...عه نگاش کنید دبیرستانیه ...اصلا چرا پول بدیم ...وقتی زیر خواب مفتکی پیدا کردیم //یهو سه نفری به ا/ت حمله کردن و شروع کردن در اوردن پیراهن ا/ت //
#لینو
#چند_پارتی
عشقی پشت دیوار غرور
ویو ا/ت=
بازم یه روز تکراری ..اون مدرسه ی لعنتی ...اون عوضی...دیروز که کتکم زد پر.یو.د بودم از دل درد نمیتونم حتی راه برم ...لباسامو پوشیدم و کیفمو برداشتم و رفتم مدرسه...وارد کلاس شدم...همیشه اولین نفر میرسیدم ...بخاطر همین اون عوضی و اکیپش همیشه منو تنها گیر میاوردن...نشستم رو نیمکتم و از دل درد به خودم پیچیدم ...که یهو صدای قدم هاس کسی اومد ...من این صدا رو میشناسم ...اره اونا اومدن ...لینو و اکیپش وارد کلاس شدن ...منتظر بودم بیاد بالا سر نیمکتم و از موهام بگیره و منو بکشه و ببره انباری ...ولی با کمال تعجب رفت و نشست سر جاش و فقط بهم زل زده بود ...این چش شده ...چرا اینجوری میکنه...احتمالا یه نقشه ای داره ...مطمئنم منتظر یچیزی هست ...تمام تایم کلاس ها رو بهم زل زده بود...حتی زنگ تفریح ها هم از جاش تکون نمیخورد و با من تو کلاس میموند...بلاخره زنگ اخر خورد و من سریع وسایلامو جمع کردم و از روی نیمکتم بلند شدم که دیدم لینو خوابش برده ...سریع از فرصتم استفاده کردم و میخواستم برم که یهو ...یکی از دار و دسته ی لینو جلوم رو گرفت ...
جی= هی هی کجا خانم خوشگله باهات کار داریم ...//اروم اروم به ا/ت نزدیک میشه //
لینو = //همونطور که چشماش بسته بود گفت// اوهوی نره خر ...بزار بره ...
جی= ولی...
لینو = // یهو چشماشو باز میکنه و با نگاه های ترسناک بهش نگاه میکنه// مگه کر شدی ...نشنیدی چی گفتم...بکش کنار...
ا/ت = //یه طعنه به جی میزنه و میره //
ویو ا/ت =
بعد از مدرسه رفتم کلاس تقویتی ...کلاسم تقریبا 9 شب تموم شد ...از اموزشگاه اومدم بیرون ....داشتم به سمت خونه میرفتم که یهو یه مشت مرد مست افتادم دنبالم ...خیلی ترسیده بودم میخواستم بدوعم که یهو دستمو گرفتن...منو به دیوار تکیه دادن...
مرد= خانم خوشگله ...چقدر میگیری امشب با ما خوش بگذرونی ..
ا/ت = //هلشون میده// گم شو عوضی حرف دهنتو ببند...
مرد2=ای بابا چه بلبل زبونم هست خانم...عه نگاش کنید دبیرستانیه ...اصلا چرا پول بدیم ...وقتی زیر خواب مفتکی پیدا کردیم //یهو سه نفری به ا/ت حمله کردن و شروع کردن در اوردن پیراهن ا/ت //
- ۱۳.۱k
- ۱۰ شهریور ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱۸)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط