پارت12

ساعت 8کجا بسلامتی؟
ارسلان:شهربازی
دیانا:آخ جون شهربازی منم میخوام
ارسلان:خب باشه بد کلی اسرار بچها رفتیم اول دنبال رها
رها:سلام عشقم لپشو بوس کردم
دیانا:با دیدن این دوتا حالم حی بد میشد
رها:معرف نمیکنی عشقم
ارسلان:نیکا خواهرم
دیانا دخترعموم و داداشش متین
رها:اها خوشبختم
نیکا:خب پس تو زن داداشی🤣
رها:🤣🤣
نیکا:اسمت چیه؟
رها:رها
نیکا:او😉
ارسلان:با رفتارای نیکا میخندیدم انگاری سریع از رها خوشش آمد
رها:خب دیانا تو یه چیزی بگو
دیانا:چی بگم رها جان
ارسلان:دیا صدات گرفته خوبی؟
دیانا:آره
رها:بدم آمد ارسلان با اسم کوچیک صداش میکرد
عشقم
ارسلان:جانم
دیانا:اوق
نیکا:رها میشه به اسم صدا کنی😆
رها:چرا؟
نیکا:یکم چندشمیشه🤧
رها:وای نیکا😅