عاشقانه
دوباره از سرِ من فکر یار،، رد میشد
شبیه وسوسه ای بیقرار رد میشد
وَ چند ثانیه در چشمهایِ من زل زد
پیاده ای که از این روزگار رد میشد
از آن سرِ غزل و گوشه های تنهاییم..
کنار دهکده،، ریلِ قطار رد میشد
به تیر دوری تو عاشقانه زخمی شد
قراولی که از این بیشه زار رد میشد
درون ذهن شلوغم، میان موج بلند
خیال تازه ی قایقسوار رد میشد
و از بلندیِ صخره میان خاطره هام
صدای ریختن آبشار رد میشد
هنوز مانده به یادم همیشه تنگِ غروب
از آسمان تو یک دسته سار رد میشد
دوباره آخر شب بود و در سکوتی تلخ
هوایِ خاطره ای ماندگار رد میشد
شبیه وسوسه ای بیقرار رد میشد
وَ چند ثانیه در چشمهایِ من زل زد
پیاده ای که از این روزگار رد میشد
از آن سرِ غزل و گوشه های تنهاییم..
کنار دهکده،، ریلِ قطار رد میشد
به تیر دوری تو عاشقانه زخمی شد
قراولی که از این بیشه زار رد میشد
درون ذهن شلوغم، میان موج بلند
خیال تازه ی قایقسوار رد میشد
و از بلندیِ صخره میان خاطره هام
صدای ریختن آبشار رد میشد
هنوز مانده به یادم همیشه تنگِ غروب
از آسمان تو یک دسته سار رد میشد
دوباره آخر شب بود و در سکوتی تلخ
هوایِ خاطره ای ماندگار رد میشد
۷.۰k
۰۳ دی ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.