پارت ۱۰

_نمیشه که بگو چی میخوای
+میل ندارم(با بهت داری نگاهش میکنه)
_چرا اونجوری نگام میکنی
+خب میدونی من یه ارمی هستم به هر حال از اینکه شما ها رو ببینم خوشحال می شم دیگه
_اوه بله بله خب من یه اسپرسو دبل میخورم با کیک شما چی میخورین
+من هم اگه میشه یه لاته میخورم
_الان میگیرم
(بعد چند دقیقه اومد):
_بفرمایین
+ممنون
_خانوادت کجاند؟
+اونا ایرانن من اومدم تازه گیا اینجا
_پس اینجا تنهایی بله؟
+بله
_ چقدر معذبی تو بابا راحت باش اینجوری دوست ندارم
+باشه
_خب یکی از خاطراتت رو بگو
+خب وایسا فکر کنم..... آها من وقتی ۱۱ سالم بود بجای گیلیتر اکلیل زدم به لپای داداشم بعد بخاطر اینکه بچسبه بهشون برق ناخون زدم و خب اینکه بعدش داداشم اومد گفت لپام میسوزه ای ای بعد مامانم اومد کلی با لاک پاک کن می‌کشید نمی‌رفت که بیچاره لبای داداشم قرمز قرمز شده بود همین