حیحبییی
حیحبییی
پ. ن : برادر چرا بیدار است؟
خب خب ببینید مامانم گوشیمو گرفت بعد من رفتم درسمو خوندم دیدم رفتم حمام اومدم موهام. خشک کردم افتادم رو تخت بیهوش شدم ( تو مدرسه برای این نمیدونم چی چی یچی میخواست به بچه ها کلاسمون بدن دیدن سنگینه دادن به من بعد سه طبقه پله رو من باید با دو کارتن اندازه خودم میبردم هر سری بالا خلاصه کمرم شکست الانم بیدار شدم رفتم سوسکی گوشیمو کش رفتم 🦈💔
پ. ن : برادر چرا بیدار است؟
خب خب ببینید مامانم گوشیمو گرفت بعد من رفتم درسمو خوندم دیدم رفتم حمام اومدم موهام. خشک کردم افتادم رو تخت بیهوش شدم ( تو مدرسه برای این نمیدونم چی چی یچی میخواست به بچه ها کلاسمون بدن دیدن سنگینه دادن به من بعد سه طبقه پله رو من باید با دو کارتن اندازه خودم میبردم هر سری بالا خلاصه کمرم شکست الانم بیدار شدم رفتم سوسکی گوشیمو کش رفتم 🦈💔
۶.۳k
۰۳ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.