دلتنگم

دلتنگم
کنار آرزوهام میشینم
دستی به سر و روی دلم میکشم
و مرور میکنم قصه ناکوک زندگی مو
دنیا دنیا قصه رو زندگی میکنم
و به سهمم از دنیا فکر میکنم و همه داراییم از زندگی
کنار دلتنگی هام میشینم و گوش میکنم به حرفای بی حساب و کتاب دلم
به خواسته های بی منطقش
به رویاهای دوست داشتنیش
که دلم میخواد دست یاری بدم به دل و دست از پا خطا کنم
و پشت پا بزنم به تمام منطق ها و حساب و کتاب های دنیا
دست دلمو بگیرم و دورش کنم از قیل و قال زندگی
ببرمش جایی که یه نفس عمیق بکشه
بیزارم از نالیدن
بیزارم از ای کاش
ولی ای کاش...


nafas
دیدگاه ها (۱۰)

دختر دوباره گریه و بابا فقط سکوتمشق شبش بیات شده .نان نوشته ...

مادر بزرگم رسما عاشق پدر بزرگم بود.️یک روزبه اوگفتم حیف اینه...

ﻫﺰﺍﺭﺍﻥ ﺳﺎﻝ ﮔﺬﺷﺖ ﺗﺎ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻓﻬﻤﯿﺪ ...ﺳﺎﺧﺘﻪ ﺩﺳﺖ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻧﭙﺮﺳﺘﺪ، ﭼ...

نمی خواهم بدانم که بی من، خواهی مُرد یا نه . . .نمی خواهم بگ...

و اگر اندوهت آن‌قدر زیاد شد که حرف زدن برایت دشوار بود، به س...

✅ روایت #پدر_شهید از #شب_تولد_مهدی؛♦️♢ پسری که #نذر امام زما...

چند ده سال بعد شده. تنها در ساحل خلوت نوشهر قدم می زنی. با خ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط