بچه میخوام
پارت ⁵
دکتر
بهتون تبریک میگم آقای جئون
(اگر اشتباه ننوشتم )
کوک
واقع خیلی ممنونم
نگاهی به صورت یارنا کرد که ناراحت بود و دوتا دستش قاب کرد به صورتش
کوک
عشقم چی شوده چرا ناراحتی
یارنا
نفس عمیقی کشید و گفت
من لیاقت مادر خوبی ندارم چه برسه بزرگش کنم و به دنیاش بیارم
کوک
این دیگه حرف نزن خوب تو بهترین مادر دنیای هم برای من و هم برای بچه خوب تو لیاقت ازین هم بیشتر خوب دیگه این حرف رو نزن
یارنا
چه خوب که تو رو دارم
بوسیدن
دکتر
راستی ببخشید که دارم نقشه احساسی شما رو بهم میزنم ولی اینو بهت بگم که
استرس و ناراحتی و حمل چیز های سنگین و غذا های نا سالم و مفید نیست رو براشون ضرر داره و مثل سم میمونه
کوک
به خوب شخص امدی آقا کوچولو
یارنا
خوب از کجا معلومه پسر
کوک
دختر هم خوبه خوب ولی دوتاشون به اندازه جونم دوسشون دارم و هرچی میخوان براشون فراهم میکنم
یارنا
خوب باشه بیا بریم که داریم وقت دکتر میگیریم
کوک
باشه
رفتن بیرون و سوار ماشین شودن
کوک
انقدر ذوق دارم که ببینم بچه چی و اسمشو چی بزاریم و چه شکلی میشه و بیشتر به باباشه یا مامانشه شیر موز دوست داره با نه
واییییییییییی
یارنا
عزیزم بزار چند ماه رد بشه بعد میفهمیم خوب
کوک سوئیچ رو گذاشت و حرکت کرد و رسید به فروشگاه خیلی بزرگ هست وایستا تازه فهمیده جینا منظورش چی بود
(خسته نباشی کوک😁)
و همه چی رو برای جینا رو خرید همه چی رو
( فقط مونده بود فروشگاه رو بیاره که نشود )
جینا با یارنا رفتن خونه جیمین
جینا وسط سالن بود و حواسش به تلویزیون بود و داشت اخرین نوتلا میخرد و تماشا میکرد
جیمین
عشقم نمیخوای باهم حرف بزنی
جینا
نه
جیمین
خوب چه کار کنم
جینا
اون چیزی که دیروز گفتم و تو اون شب تو منحرف کردی
جیمین
خوب عشقم ترو خدا بیا حرف بزنیم
جینا
نه
جیمین
خوب چرا
جینا
........
۳ قلو امدن
جیهان : داستی بابا یادم رهت عه دیدوز عه صداهای از اتاع سما میومد
جیمین
چ...ی چی پسرم چه صدا های
(تعجب کرد بچم الهیی😆)
جیهان
حب صدای یک جیز های میومد دیگه
جینا
تحویل بگیر اون از کار دیروز که به زنت رحم نکردی و این هم از بچت که به تو رفته منحرفه
جیمین
بچه من بچه تو هم هست هاا
جینا
این به تو رفته دیگه
جیمین
پسرم مگه من نگفتم شب ها بیدار نمون و گوش وای نیستا الان هم برو به کار های بدت فکر کن که تنبیهت نکردمت
جینا
هی با بچم درست حرف بزن
جیمین
یعنی بچت رو از من بیشتر دوست داری هاااا
جینا
دیگه این خدا میدونه
جیهان که دید دارن بحث میکن و بیخیال شود و رفت
جیمین
ببین اول منو بیشتر دوستداری یا بچه هاتو
جینا
معلوم نیست شاید بچه هام
جیمین
اگر من نبودم الان بچه نداشتی
جینا
بی ادب
( دسته به سینه و صورتش اونور کرد و اخم کرد و لباش رو هم یکی داخل پاین بالا بیرونی
جیمین
(از این حرکات زنش رو خندید سهتا بچه داره ولی وقتی اخم میکنه اندازه دختر ۳ سال هست خدا میدونه دخترمون چه چه شکلی خدا کنه)
و بلندشود و دوتادستاشو دوطرف رو قفل کرد و بهش نزدیک شود و به چشماش خیر شود
وگفت : اگر تو پشیمونی که دیروز اون کارو کردم من اصلا پشیمون نیستم و میخوام مینو بگم که
(لبشو نزدیک گوش جینا کرد و گفت : وقتی اخم میکنی انگار میخوام تا صبح اکن کارو بکنم ولی نمیشه چون یک توده دیگه گذاشتم و اگر بخوای ۳تاشو بکنم
جینا خندید
فععک نکنم که بخوام
جیمین
ولی من میخوام میخوام سه تا با سه تا برابرشون کنم
جینا
وگر یکی پسر بود یا ۳تاشون
جیمین
باز هم حاملت میکنم مگه من اینجا چه کارم
جینا
بدو لچه جون بزار استراحت کنم خوب
جیمین
تا برابرشون نکنم از دستت نمیدم
جینا
اوففففف
که صدای زنگ
جیمین شانس اوردی هااا
جینا
چه شانسی تو خداراشکر که فرصت کم نمیاری و همیشه پ*ار*م کردی
جیمین
خندید و رفت درو باز کرد و دید کوک یکبار بسه های خیلی بزرگ ملاقات کرد
به به داداش چه عجب یک موقع با دسته پر امدی اله باید زنم شرط بزارم که تو بیاری
کوک : دیگه ببخشید با دسته خالی میاین انشالله با دسته پر بچه بیایم این هارو بده به زنت من باید برم
جیمین
راستی جواب ها چی شود
کوک
شرط زنت برد
جیمین
چی بود حالا
کوک
بچه بود
جیمین تعجب کرد
بهت تبریک میگم پس نقشه به خوبی اجرا شود
کوک
اره خوب دیگه من رفتم فعلا
جیمین
خدا حافظ
دکتر
بهتون تبریک میگم آقای جئون
(اگر اشتباه ننوشتم )
کوک
واقع خیلی ممنونم
نگاهی به صورت یارنا کرد که ناراحت بود و دوتا دستش قاب کرد به صورتش
کوک
عشقم چی شوده چرا ناراحتی
یارنا
نفس عمیقی کشید و گفت
من لیاقت مادر خوبی ندارم چه برسه بزرگش کنم و به دنیاش بیارم
کوک
این دیگه حرف نزن خوب تو بهترین مادر دنیای هم برای من و هم برای بچه خوب تو لیاقت ازین هم بیشتر خوب دیگه این حرف رو نزن
یارنا
چه خوب که تو رو دارم
بوسیدن
دکتر
راستی ببخشید که دارم نقشه احساسی شما رو بهم میزنم ولی اینو بهت بگم که
استرس و ناراحتی و حمل چیز های سنگین و غذا های نا سالم و مفید نیست رو براشون ضرر داره و مثل سم میمونه
کوک
به خوب شخص امدی آقا کوچولو
یارنا
خوب از کجا معلومه پسر
کوک
دختر هم خوبه خوب ولی دوتاشون به اندازه جونم دوسشون دارم و هرچی میخوان براشون فراهم میکنم
یارنا
خوب باشه بیا بریم که داریم وقت دکتر میگیریم
کوک
باشه
رفتن بیرون و سوار ماشین شودن
کوک
انقدر ذوق دارم که ببینم بچه چی و اسمشو چی بزاریم و چه شکلی میشه و بیشتر به باباشه یا مامانشه شیر موز دوست داره با نه
واییییییییییی
یارنا
عزیزم بزار چند ماه رد بشه بعد میفهمیم خوب
کوک سوئیچ رو گذاشت و حرکت کرد و رسید به فروشگاه خیلی بزرگ هست وایستا تازه فهمیده جینا منظورش چی بود
(خسته نباشی کوک😁)
و همه چی رو برای جینا رو خرید همه چی رو
( فقط مونده بود فروشگاه رو بیاره که نشود )
جینا با یارنا رفتن خونه جیمین
جینا وسط سالن بود و حواسش به تلویزیون بود و داشت اخرین نوتلا میخرد و تماشا میکرد
جیمین
عشقم نمیخوای باهم حرف بزنی
جینا
نه
جیمین
خوب چه کار کنم
جینا
اون چیزی که دیروز گفتم و تو اون شب تو منحرف کردی
جیمین
خوب عشقم ترو خدا بیا حرف بزنیم
جینا
نه
جیمین
خوب چرا
جینا
........
۳ قلو امدن
جیهان : داستی بابا یادم رهت عه دیدوز عه صداهای از اتاع سما میومد
جیمین
چ...ی چی پسرم چه صدا های
(تعجب کرد بچم الهیی😆)
جیهان
حب صدای یک جیز های میومد دیگه
جینا
تحویل بگیر اون از کار دیروز که به زنت رحم نکردی و این هم از بچت که به تو رفته منحرفه
جیمین
بچه من بچه تو هم هست هاا
جینا
این به تو رفته دیگه
جیمین
پسرم مگه من نگفتم شب ها بیدار نمون و گوش وای نیستا الان هم برو به کار های بدت فکر کن که تنبیهت نکردمت
جینا
هی با بچم درست حرف بزن
جیمین
یعنی بچت رو از من بیشتر دوست داری هاااا
جینا
دیگه این خدا میدونه
جیهان که دید دارن بحث میکن و بیخیال شود و رفت
جیمین
ببین اول منو بیشتر دوستداری یا بچه هاتو
جینا
معلوم نیست شاید بچه هام
جیمین
اگر من نبودم الان بچه نداشتی
جینا
بی ادب
( دسته به سینه و صورتش اونور کرد و اخم کرد و لباش رو هم یکی داخل پاین بالا بیرونی
جیمین
(از این حرکات زنش رو خندید سهتا بچه داره ولی وقتی اخم میکنه اندازه دختر ۳ سال هست خدا میدونه دخترمون چه چه شکلی خدا کنه)
و بلندشود و دوتادستاشو دوطرف رو قفل کرد و بهش نزدیک شود و به چشماش خیر شود
وگفت : اگر تو پشیمونی که دیروز اون کارو کردم من اصلا پشیمون نیستم و میخوام مینو بگم که
(لبشو نزدیک گوش جینا کرد و گفت : وقتی اخم میکنی انگار میخوام تا صبح اکن کارو بکنم ولی نمیشه چون یک توده دیگه گذاشتم و اگر بخوای ۳تاشو بکنم
جینا خندید
فععک نکنم که بخوام
جیمین
ولی من میخوام میخوام سه تا با سه تا برابرشون کنم
جینا
وگر یکی پسر بود یا ۳تاشون
جیمین
باز هم حاملت میکنم مگه من اینجا چه کارم
جینا
بدو لچه جون بزار استراحت کنم خوب
جیمین
تا برابرشون نکنم از دستت نمیدم
جینا
اوففففف
که صدای زنگ
جیمین شانس اوردی هااا
جینا
چه شانسی تو خداراشکر که فرصت کم نمیاری و همیشه پ*ار*م کردی
جیمین
خندید و رفت درو باز کرد و دید کوک یکبار بسه های خیلی بزرگ ملاقات کرد
به به داداش چه عجب یک موقع با دسته پر امدی اله باید زنم شرط بزارم که تو بیاری
کوک : دیگه ببخشید با دسته خالی میاین انشالله با دسته پر بچه بیایم این هارو بده به زنت من باید برم
جیمین
راستی جواب ها چی شود
کوک
شرط زنت برد
جیمین
چی بود حالا
کوک
بچه بود
جیمین تعجب کرد
بهت تبریک میگم پس نقشه به خوبی اجرا شود
کوک
اره خوب دیگه من رفتم فعلا
جیمین
خدا حافظ
- ۵.۵k
- ۰۴ مهر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۴)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط