لایک ۱۹ کامنت ۱۵
بعد از اینکه یونگی آخ هایش تموم شد براش چسب زدن
صبحانه رو خوردیم من کوکی رفتیم خرید
تو مغازه بودیم فروشنده گفت:
شما خیییییییلی بهم میاین دوتامون خجالت کشیدیم
بعدش رفتیم خونه
من رفتم تو اتاق که لباس عوض کنم
ار ام گفت :فکر کنم
کوکی عاشق شده
یونگی اره من خودم عشقو تو چشماش دیدم
من اومدم بیرون
قسمت آخر فصل اول
صبحانه رو خوردیم من کوکی رفتیم خرید
تو مغازه بودیم فروشنده گفت:
شما خیییییییلی بهم میاین دوتامون خجالت کشیدیم
بعدش رفتیم خونه
من رفتم تو اتاق که لباس عوض کنم
ار ام گفت :فکر کنم
کوکی عاشق شده
یونگی اره من خودم عشقو تو چشماش دیدم
من اومدم بیرون
قسمت آخر فصل اول
۲.۸k
۱۲ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.