تک پارتی(متاسفم که...)
ات ویو
تهیونگ ...متاسفم که اینقدر احمقم ..متاسفم که زندگیتو خراب کردم ...شاید من نبودم تو آروم بودی .....متاسفم که آخرین باری که دیدمت قبل جداشدنمون هیچی نگفتم دلم میخواست...در گوشت بگم که چقدر دوست داشتم....دلم میخواست محکم تر بغلت کنم...اما این غرور لعنتی....نمیزاره ....متاسفم که زندم....متاسفم.......
دستشو به قبر پسر کشید ....و گریه میکرد......شاید برای آخرین بار.
پایان
آخرین جمله رو هم نوشت.
ات:یعنی از این کتابم استقبال میشه؟ این دومین کتابمه ....البته مردم چیزای واقعی رو دوست دارن...
بنظرتون آخرشم واقعی میشه؟
متاسفم که زندم ته ته
ریدم ببخشید
تهیونگ ...متاسفم که اینقدر احمقم ..متاسفم که زندگیتو خراب کردم ...شاید من نبودم تو آروم بودی .....متاسفم که آخرین باری که دیدمت قبل جداشدنمون هیچی نگفتم دلم میخواست...در گوشت بگم که چقدر دوست داشتم....دلم میخواست محکم تر بغلت کنم...اما این غرور لعنتی....نمیزاره ....متاسفم که زندم....متاسفم.......
دستشو به قبر پسر کشید ....و گریه میکرد......شاید برای آخرین بار.
پایان
آخرین جمله رو هم نوشت.
ات:یعنی از این کتابم استقبال میشه؟ این دومین کتابمه ....البته مردم چیزای واقعی رو دوست دارن...
بنظرتون آخرشم واقعی میشه؟
متاسفم که زندم ته ته
ریدم ببخشید
۳۷۷
۰۹ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.