(پارت ۲۹) دستبند عشق💖
#کوک
امشب میخاستم از لیسا خاستگاری کنم هم استرس و هم خوشحال بودم استرس داشتم که نکنه لیسا جواب مثبت نده
لیسا:کوک
من:بله عزیزم
لیسا:کوک من یادم اومد امروز وقت مانیکور دارم
لیسا:امم دو ساعت دیگه
من:اممم کی؟
من:خوب خوبه اول خرید میکنیم بعد میبرمت اریشگاه
لیسا:اره خوبه😊
من:خوب اول میخای چی بخریم؟
لیسا:لباس
من:باشه بریم پاساژ مسناپولیس
(بچه ها پاساژ مسنا پولیس یه پاساژ تو سئول)
لیسا:😊
«تو پاساژ»
لیسا:کوک بیا بریم این مغازه اول من لباس میخوام بخرم
من:باشه بریم عشقم😊
لیسا:😊
«تو مغازه»
#لیسا
رفتیم تو مغازه دیدم ایو اونجاست بهش اهمیت ندادم
من:اوپا
کوک:بله بیبی
من:ایو اونجاست
کوک:ولش کن بهش محل نذار
من:باشه
کوک:یه سوال تو چرا هر موقع که دوست داری منو یه جور صدا میکنی؟
من:همینجوری خرگوشم
کوک:باشه😐
من:کوک برام اب میگری تشنمه
کوک:اره بیب
کوک رفت برام اب بگیره
#ایو
رفتم اب بگیرم
دیدم کوک اونجاست بابام گفت باید کوک مال خودم کنم و میکنم😏
(بچه ها خانواده کوک و ایو با هم دوستن و خانوادهتن از اونا میخان به کمک ایو ازشون پول بگیرن و خانواده ایو میلیونرن و و خانواده کوک تلیاردره خود کوکم میلیارددر)
بزار برم یکم با کوک حرف بزنمو دلشو بدست بیارم
من: کوک بیبی
کوک:خفه شو ایو میدونی از تو متنفرم
من:بیبی بس کن منو تو قرار با هم ازدواج کنیم
کوک:من قرار نیست با تو ازدواج کنم چون قرار با لیسا
ازدواج کنم
من:تو قرار با من ازدواج کنی نه با اون دختره عن
( ایووووووووو😡)
کوک:برو گم شو عوضی تو هق ندای به لیسای من اینجوری بگی😡
#کوک
دلم میخواست ایو رو بزنم😡 دختره خل انگار از دیوونه خونه فرار کرده
کوک خونسردی خودتو حفظ کن 😤
رفتم پیش لیسا
من:بیب
لیسا:بله
من:بیا برات اب گرفتم
لیسا:مرسی
یهو دو تا دختر اومدن پیش منو لیسا
یکی از دخترا:سلام اقای کوک واایی با ورم نمیشه میبینمتون من دوستم عاشق شماییم
لیسا داشت لبخند میزد
لیسا:😊
اون یکی دختره: ببخشید اقای کوک این خانم کین؟
من:دوست دخترم
دوتا دخترا:چیییی😳 ببخشید ما دیگه میریم
لیسا:ناراحت شدن کوک😳
من:عادیه بیب
لیسا:امم باشه
من:حالا لباس انتخاب کردی؟
لیسا:اوهوم
من:ببینم
لیسا:این
(عکس لباس رو میزارم)
من:ام دامن، باشه فقط امشب اجازه میدم باشه
لیسا:باشه🙂
❤پایان❤
برای اینکه پارت بعدیو بزارم باید ۲۰ تا نظر بدید🙂
بای بای😁
#LISA #Jungkook #LISKOOK
@L.I.S.K.O.O.K
امشب میخاستم از لیسا خاستگاری کنم هم استرس و هم خوشحال بودم استرس داشتم که نکنه لیسا جواب مثبت نده
لیسا:کوک
من:بله عزیزم
لیسا:کوک من یادم اومد امروز وقت مانیکور دارم
لیسا:امم دو ساعت دیگه
من:اممم کی؟
من:خوب خوبه اول خرید میکنیم بعد میبرمت اریشگاه
لیسا:اره خوبه😊
من:خوب اول میخای چی بخریم؟
لیسا:لباس
من:باشه بریم پاساژ مسناپولیس
(بچه ها پاساژ مسنا پولیس یه پاساژ تو سئول)
لیسا:😊
«تو پاساژ»
لیسا:کوک بیا بریم این مغازه اول من لباس میخوام بخرم
من:باشه بریم عشقم😊
لیسا:😊
«تو مغازه»
#لیسا
رفتیم تو مغازه دیدم ایو اونجاست بهش اهمیت ندادم
من:اوپا
کوک:بله بیبی
من:ایو اونجاست
کوک:ولش کن بهش محل نذار
من:باشه
کوک:یه سوال تو چرا هر موقع که دوست داری منو یه جور صدا میکنی؟
من:همینجوری خرگوشم
کوک:باشه😐
من:کوک برام اب میگری تشنمه
کوک:اره بیب
کوک رفت برام اب بگیره
#ایو
رفتم اب بگیرم
دیدم کوک اونجاست بابام گفت باید کوک مال خودم کنم و میکنم😏
(بچه ها خانواده کوک و ایو با هم دوستن و خانوادهتن از اونا میخان به کمک ایو ازشون پول بگیرن و خانواده ایو میلیونرن و و خانواده کوک تلیاردره خود کوکم میلیارددر)
بزار برم یکم با کوک حرف بزنمو دلشو بدست بیارم
من: کوک بیبی
کوک:خفه شو ایو میدونی از تو متنفرم
من:بیبی بس کن منو تو قرار با هم ازدواج کنیم
کوک:من قرار نیست با تو ازدواج کنم چون قرار با لیسا
ازدواج کنم
من:تو قرار با من ازدواج کنی نه با اون دختره عن
( ایووووووووو😡)
کوک:برو گم شو عوضی تو هق ندای به لیسای من اینجوری بگی😡
#کوک
دلم میخواست ایو رو بزنم😡 دختره خل انگار از دیوونه خونه فرار کرده
کوک خونسردی خودتو حفظ کن 😤
رفتم پیش لیسا
من:بیب
لیسا:بله
من:بیا برات اب گرفتم
لیسا:مرسی
یهو دو تا دختر اومدن پیش منو لیسا
یکی از دخترا:سلام اقای کوک واایی با ورم نمیشه میبینمتون من دوستم عاشق شماییم
لیسا داشت لبخند میزد
لیسا:😊
اون یکی دختره: ببخشید اقای کوک این خانم کین؟
من:دوست دخترم
دوتا دخترا:چیییی😳 ببخشید ما دیگه میریم
لیسا:ناراحت شدن کوک😳
من:عادیه بیب
لیسا:امم باشه
من:حالا لباس انتخاب کردی؟
لیسا:اوهوم
من:ببینم
لیسا:این
(عکس لباس رو میزارم)
من:ام دامن، باشه فقط امشب اجازه میدم باشه
لیسا:باشه🙂
❤پایان❤
برای اینکه پارت بعدیو بزارم باید ۲۰ تا نظر بدید🙂
بای بای😁
#LISA #Jungkook #LISKOOK
@L.I.S.K.O.O.K
۳۴.۲k
۰۳ اردیبهشت ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۲۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.