فقط یکبار دیگر p11
جیمز اومد کنارم : اینجوری میدویی استاد بهت گیر میده ها...زودباش پسر سریعتر
نفس نفس میزدم گفتم: نمیتونم نفسم بریده
سرعتم کمتر شد ک صدای عصبی استاد بلند شد: کانگ سو سریعتر بدو
به زور و با تمام توانم سریع تر رفتم دیگه حس میکردم سرم داره گیج میره که استاد سوت توقف رو زد
سرعتمون رو کم کردیم و ایستادیم
از شدت خستگی دستمو رو زانو هام گزاشتم و خم شدم......مثل بقیه به سمت بطری آب رفتم و نصفشو خوردم.
استاد دستاشو به هم زد و حواسمون رو به خودش جلب کرد : ۲۰ دیقه حرکات کششی
همه دور سالن به صورت دایره ای ایستادن و مشغول انجام حرکات کششی شدن
به بقیه نگاه میکردم تا بتونم چند تا حرکت برم ولی برای اولین بار ضعیف تر بودم و بعضیاشو اشتباه میرفتم
استاد بینمون راه میرفت تا اشکالاتمون رو بگیره ......چند نفر رو تصحیح کرد و به من رسید
مثل یه نفر پاهام رو باز کرده بودم و به سمتش خم میشدم
استادم کنارم وایساد ....بعد کمی نظارت کردن روم به سمتم اومد که ترس برم داشت
زانوم رو صاف کرد و با لحن جدیش گفت: زانوت نباید خم باشه صاف نگهش دار
چشمی گفتم و رفت برای نفر بعدی
چند دیقه بعد نوبت حرکات جنبشی شد دوباره صف بستیم
صدای سرد و جدی استاد دوباره بلند شد: تو گروه های دو نفره برین تمرین کنید
یه حس تنهایی داشتم همه داشتن با همدیگه یار میشدن که صدای آشنایی به گوشم خورد: بیا باهم بریم
مشتاقانه به جیمز جواب دادم: باشه
به گوشه ای سالن رفتیم استاد یهجور روپوش بهمون داد تا بپوشیم شبیه جلیقه بود که قطر داشت و از شدت ضربه کم میکرد
فقط روی تن رو میپوشوند نه دست و پا
من: الان باید جیکار کنیم؟؟
جیمز : هر کاری میگم بکن اول گارد بگیر
چون کاراته کار میکردم اینکارو راحت بلد بودم..گارد گرفتم ،خودشم همینطور
جیمز: حالا با پا بهم ضربه بزن
طبق حرکاتی ک از کاراته بلد بودم به پهلوش ضربه زدم ک بخاطر جلیقه فک نکنم دردش گرفته باشه
جیمز: بد نبود حالا من میزنم
نفس نفس میزدم گفتم: نمیتونم نفسم بریده
سرعتم کمتر شد ک صدای عصبی استاد بلند شد: کانگ سو سریعتر بدو
به زور و با تمام توانم سریع تر رفتم دیگه حس میکردم سرم داره گیج میره که استاد سوت توقف رو زد
سرعتمون رو کم کردیم و ایستادیم
از شدت خستگی دستمو رو زانو هام گزاشتم و خم شدم......مثل بقیه به سمت بطری آب رفتم و نصفشو خوردم.
استاد دستاشو به هم زد و حواسمون رو به خودش جلب کرد : ۲۰ دیقه حرکات کششی
همه دور سالن به صورت دایره ای ایستادن و مشغول انجام حرکات کششی شدن
به بقیه نگاه میکردم تا بتونم چند تا حرکت برم ولی برای اولین بار ضعیف تر بودم و بعضیاشو اشتباه میرفتم
استاد بینمون راه میرفت تا اشکالاتمون رو بگیره ......چند نفر رو تصحیح کرد و به من رسید
مثل یه نفر پاهام رو باز کرده بودم و به سمتش خم میشدم
استادم کنارم وایساد ....بعد کمی نظارت کردن روم به سمتم اومد که ترس برم داشت
زانوم رو صاف کرد و با لحن جدیش گفت: زانوت نباید خم باشه صاف نگهش دار
چشمی گفتم و رفت برای نفر بعدی
چند دیقه بعد نوبت حرکات جنبشی شد دوباره صف بستیم
صدای سرد و جدی استاد دوباره بلند شد: تو گروه های دو نفره برین تمرین کنید
یه حس تنهایی داشتم همه داشتن با همدیگه یار میشدن که صدای آشنایی به گوشم خورد: بیا باهم بریم
مشتاقانه به جیمز جواب دادم: باشه
به گوشه ای سالن رفتیم استاد یهجور روپوش بهمون داد تا بپوشیم شبیه جلیقه بود که قطر داشت و از شدت ضربه کم میکرد
فقط روی تن رو میپوشوند نه دست و پا
من: الان باید جیکار کنیم؟؟
جیمز : هر کاری میگم بکن اول گارد بگیر
چون کاراته کار میکردم اینکارو راحت بلد بودم..گارد گرفتم ،خودشم همینطور
جیمز: حالا با پا بهم ضربه بزن
طبق حرکاتی ک از کاراته بلد بودم به پهلوش ضربه زدم ک بخاطر جلیقه فک نکنم دردش گرفته باشه
جیمز: بد نبود حالا من میزنم
۴۶.۰k
۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.