قدرت پارت 1
ویوا. ت:
مثل همیشه داشتم مواد غذایی میخریدم که ببرم دور از شهر خونه استاد ها
که تنم به یکی از شاهزاده آب خورد
جونگ کوک: حواست کجاست دختر جون
ا. ت: معذرت میخوام که مثل شماها خدمت کار ندارم باید خسته و کوفته بعد از سر کار بیام خرید
جونگ کوک: طرز برخوردت با یه شاهزاده درست نبود
پوزخند زدم
جونگ کوک: معذرت خواهی هم نمیکنه بی ادب هم میشه
ا. ت: من کور بودم ندیدم تو هم کور بودی خوردی به من
جونگ کوک: یه آب خنک دلت میخواد ا
ا. ت: سریع بگو محافظ بیان دیگه
با یه لحظه بد
جونگ کوک: این دفعه میبخشمت
ا. ت: مرسی
با لحن تیکه دار
رفتم خونه ناهار درست کردم
نشستیم خوردیم
افراد داخل قبیله ها همه از من بدشون میاد چون مثل پسرام و مثل پسرا لباس میپوشم
اما به یه ورم نیست
( دوستان اگه فکر میکنید هم جادو دارن و مثل دوران امروزی امکاناته مثل گوشی اشتباه جادو دارن و مثل قبلانست دوران قدیم(
مثل همیشه داشتم مواد غذایی میخریدم که ببرم دور از شهر خونه استاد ها
که تنم به یکی از شاهزاده آب خورد
جونگ کوک: حواست کجاست دختر جون
ا. ت: معذرت میخوام که مثل شماها خدمت کار ندارم باید خسته و کوفته بعد از سر کار بیام خرید
جونگ کوک: طرز برخوردت با یه شاهزاده درست نبود
پوزخند زدم
جونگ کوک: معذرت خواهی هم نمیکنه بی ادب هم میشه
ا. ت: من کور بودم ندیدم تو هم کور بودی خوردی به من
جونگ کوک: یه آب خنک دلت میخواد ا
ا. ت: سریع بگو محافظ بیان دیگه
با یه لحظه بد
جونگ کوک: این دفعه میبخشمت
ا. ت: مرسی
با لحن تیکه دار
رفتم خونه ناهار درست کردم
نشستیم خوردیم
افراد داخل قبیله ها همه از من بدشون میاد چون مثل پسرام و مثل پسرا لباس میپوشم
اما به یه ورم نیست
( دوستان اگه فکر میکنید هم جادو دارن و مثل دوران امروزی امکاناته مثل گوشی اشتباه جادو دارن و مثل قبلانست دوران قدیم(
۶.۳k
۲۹ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.