پارت7:

پارت7:

داشتم لباسم و درمیوردم ک صدای در اومد
جیغ کشیدم و گفتم برو بیرون

ویو تهیونگ

رفتم تو اتاق بدنش خیلی سفید و خوشگل
بود بدنش داشت تحریکم میکرد
ک یهو جیغ زد.


تهیونگ: آی گوشم چته چرا جیغ میکشی
( حققق بچم کر شد)

ا/ت: برو بیرون

تهیونگ: نخیر از این به بعد این منم ک بدنت و
میبینه و لمس می‌کنه


ا/ت: چ.....چی
تهیونگ: ارع درست شنیدی



حالا هم سریع بپوش اون لباسو


ویو ا/ت
لباس و پوشیدم ک یهو گفتم من نمیزارم
کسی دست بهم بزنه
همین ک خاستم از اتاق برم بیرون

تهیونگ دستم و کشید و انداختم
رو تخت و گفت.......

پایان پارت ٧
توجه توجه ❌❌❌❌
اگر دیگه فقط رمان هارو بخونید
و لایک نکنید و کامنت نزارید
پارت بعد و نمیزارم
آخ من دارم زحمت میکشم این همه مینویسم
بعد شما فقط رمان ها رو می خونید
حداقل اگر می‌خونید لایک کنید و انرژی بدید
تا منم پارت بعد و بزارم.