پارت دهم خاطرات عشق پرپر شده
میا : به نظرت جیمین اون آدم قبل میشه ؟
ا،ت : بعید میدونم
میا : چه بارونی هم میباره امروز
مجبور شدم از خواب بیدارش کنم
میا : خوابیده دیگه چیکارش داری ؟ هنوز مونده برسیم
ا،ت : تب داره میا
میا :ببخشید
ا،ت : جیمین حالت خوبه ؟
جیمین: خوبم فقط ...
ا،ت : فقط چی ؟
جیمین : میشه بریم پیش مادر یونجی ؟
ا،ت : امشب نمیشه جیمین
جیمین: ولی من باید ازش معذرت خواهی کنم
ا،ت : جیمین تو حق داری زندگی کنی نباید تا آخر عمر به پای مرگ اون دختر بسوزی ..
جیمین : شاید اون راست میگفت مم باید تا آخر عمر تنها بمونم یا شاید هم زنده نموندم اصلا
ا،ت : جیمین معلومه چی داری میگی خودکشی برای چی ؟ یه مرده ؟مگه بهت نگفت توحق داری بعد منم زندگی کنی ؟ یونجی یا مادرش ؟ به حرف کدومشون گوش میدی
جیمین: نمیدونم نمیدونم خسته شدم نمیدونم چیکار کنم بخندم گریه کنم به توفکر کنم بع یونجی فکر کنم
به زندگی فکر کنم یا به مرگ ؟ سرم داره از صداهای بیهوده میترکه دوست دارم برم از اینجا دورشم
ا،ت : میخوای با میا بریم ؟
جیمین : مگه میا میخواد بره ؟
ا،ت: میا دوشنبه میخواد برگرده آمریکا
جیمین: اشکال نداره باهاش بریم ؟
میا : مهمون خودم باشید فقط جیمین شی دیگه خودتو
آبجی من رو اذیت نکن
جیمین : چشم میا خانم
میا : من فقط تو زندگیم ا،ت رودارم هیچکس رو ندارم حاضرم برای زندگی کردن تنها کس زندگیم جونم بدم
جیمین: قول میدم مثل جفت چشام ازش مراقبت کنم .
ا،ت : بعید میدونم
میا : چه بارونی هم میباره امروز
مجبور شدم از خواب بیدارش کنم
میا : خوابیده دیگه چیکارش داری ؟ هنوز مونده برسیم
ا،ت : تب داره میا
میا :ببخشید
ا،ت : جیمین حالت خوبه ؟
جیمین: خوبم فقط ...
ا،ت : فقط چی ؟
جیمین : میشه بریم پیش مادر یونجی ؟
ا،ت : امشب نمیشه جیمین
جیمین: ولی من باید ازش معذرت خواهی کنم
ا،ت : جیمین تو حق داری زندگی کنی نباید تا آخر عمر به پای مرگ اون دختر بسوزی ..
جیمین : شاید اون راست میگفت مم باید تا آخر عمر تنها بمونم یا شاید هم زنده نموندم اصلا
ا،ت : جیمین معلومه چی داری میگی خودکشی برای چی ؟ یه مرده ؟مگه بهت نگفت توحق داری بعد منم زندگی کنی ؟ یونجی یا مادرش ؟ به حرف کدومشون گوش میدی
جیمین: نمیدونم نمیدونم خسته شدم نمیدونم چیکار کنم بخندم گریه کنم به توفکر کنم بع یونجی فکر کنم
به زندگی فکر کنم یا به مرگ ؟ سرم داره از صداهای بیهوده میترکه دوست دارم برم از اینجا دورشم
ا،ت : میخوای با میا بریم ؟
جیمین : مگه میا میخواد بره ؟
ا،ت: میا دوشنبه میخواد برگرده آمریکا
جیمین: اشکال نداره باهاش بریم ؟
میا : مهمون خودم باشید فقط جیمین شی دیگه خودتو
آبجی من رو اذیت نکن
جیمین : چشم میا خانم
میا : من فقط تو زندگیم ا،ت رودارم هیچکس رو ندارم حاضرم برای زندگی کردن تنها کس زندگیم جونم بدم
جیمین: قول میدم مثل جفت چشام ازش مراقبت کنم .
۸۲.۶k
۲۷ مرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.