توییت فان
فلیکس : سر جلسه امتحان یه نفر بغل دستم نشسته بود منم داشتم بهش توضیح میدادم که چهجوری تقلب کنه.
جونگسونگ : خب؟
"فلیکس با بغض ادامه میده"
فلیکس : میدونید؟ خیلی با دقت گوش میداد، باعث میشد احساس غرور کنم.
جونگسونگ : واو.
"فلیکس همزمان با چشمهای بغضدار دستهاش رو مشت میکنه"
فلیکس : امتحان که شروع شد ایستاد ورقهها رو پخش کرد.
جونگسونگ : 😳
جونگسونگ : بعدش چیشد؟
"فلیکس آه دردمندی میکشه"
فلیکس : هیچی تا آخر امتحان از بالای سرم جم نخورد.😓
"بعد نمایشی اشکهاش رو پاک میکنه"
فلیکس : بخاطر اون پدرسگ فکر کنم آرتروز گردن گرفتم.
"جونگسونگی که سعی در نخندیدن و پاره نشدن دارن"
جونگسونگ: 💀😂
جونگسونگ : خب؟
"فلیکس با بغض ادامه میده"
فلیکس : میدونید؟ خیلی با دقت گوش میداد، باعث میشد احساس غرور کنم.
جونگسونگ : واو.
"فلیکس همزمان با چشمهای بغضدار دستهاش رو مشت میکنه"
فلیکس : امتحان که شروع شد ایستاد ورقهها رو پخش کرد.
جونگسونگ : 😳
جونگسونگ : بعدش چیشد؟
"فلیکس آه دردمندی میکشه"
فلیکس : هیچی تا آخر امتحان از بالای سرم جم نخورد.😓
"بعد نمایشی اشکهاش رو پاک میکنه"
فلیکس : بخاطر اون پدرسگ فکر کنم آرتروز گردن گرفتم.
"جونگسونگی که سعی در نخندیدن و پاره نشدن دارن"
جونگسونگ: 💀😂
۲.۸k
۰۶ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.