ادامه ی پارت ۸
$ عه یونا کجا میری برای چی ناراحت شد حالا میرم پیشش وایسا ببینم چی میگن
جین : آییی خداا از دست شماها من میرم خودم میندازم جلو ماشین بابا مگه قرار نشد تا ا/ت تصمیم نگرفته عه نامی اومد خب وقتی نتیجه رو گفت ته و کوک آماده حمله کردن به هم باشید 😂
- 😡
ته 😑
جیمی : جین الان تو این موقعیت نمک نریز خب نامی چیشد ا/ت چیگفت
نامی : هیچی باباش اومده بود دنبالش و رفت نتونستیم باهم حرف بزنیم
- حتما الان بابام به بابای ا/ت گفته ماجرا رو و اومده تا با ا/ت حرف بزنه
ته : بیا کوک ببین کاره خودت رو کردی
جین : آهای اون کیه پشت درخت داره حرف های ما رو گوش میده
هوپی : بیا بیرون ببینم
$ عه ولم کننننن عوضی عه سلام کوک
- ها تو همه ی حرفای ما رو شنیدی
$ ها نه
ته ؛ خب تو میتونی بری به ا/ت بگی دیگه
$ ببین ته ا/ت رو بخیال چون اون اصلا از تو و این دوستات خوشش نمیاد ببخشیدا
- چی یعنی حتی از من
$ ببین کوک صبح که من و ا/ت داشتیم باهم حرف میزدیم ا/ت گفت انگاری داره از تو خوشش میاد ولی تو رو خدا نگی من گفتما
همه ی اعضا به جز ته : هااااااااااااااا 😮
ته : پس یعنی ا/ت دیگه انتخابش رو کرده 😢😧
$ ببین ته ناراحت نشو راستش یونا هم داشت با من گوش میداد ولی تا فهمید تو از ا/ت خوشت میاد سری افتاد گریه
ته : باشه میدونم حالا ولم کنید با خودم تنها باشم
- ته لطفا منو ببخش من نمیخواستم ناراحتت کنم
ته : نه طوری نیست داداشی ( با بغض ) جین : خب فکر کنم اینم حل شد کوک داداش مبارکه
- خب دیگه من رفتم
جیمی : کجا مدرسه هنوز تموم نشده ها سرتو میندازی پایین میخوای بری
- عه راس میگی ها خب بیاید بریم سر کلاس
ته *
نه نه نه نمیشه نمیشه نباید ا/ت مال کوک بشه اون نمیتونه باید یه جور ا/ت رو بدست بیارم
کوک *
میدونم که ته به این زودیا راضی نمیشه که قبول کنه پس باید حواسم به حرکاتش باشه هه فکر کرده با خر طرفه به موقع به درس حسابی به ته میدم
ادامه دارد .........
لایک و فالوووووو
تا وقتی که لایک و فالو ور ها زیاد نشه از پارت بعدی خبری نیست
جین : آییی خداا از دست شماها من میرم خودم میندازم جلو ماشین بابا مگه قرار نشد تا ا/ت تصمیم نگرفته عه نامی اومد خب وقتی نتیجه رو گفت ته و کوک آماده حمله کردن به هم باشید 😂
- 😡
ته 😑
جیمی : جین الان تو این موقعیت نمک نریز خب نامی چیشد ا/ت چیگفت
نامی : هیچی باباش اومده بود دنبالش و رفت نتونستیم باهم حرف بزنیم
- حتما الان بابام به بابای ا/ت گفته ماجرا رو و اومده تا با ا/ت حرف بزنه
ته : بیا کوک ببین کاره خودت رو کردی
جین : آهای اون کیه پشت درخت داره حرف های ما رو گوش میده
هوپی : بیا بیرون ببینم
$ عه ولم کننننن عوضی عه سلام کوک
- ها تو همه ی حرفای ما رو شنیدی
$ ها نه
ته ؛ خب تو میتونی بری به ا/ت بگی دیگه
$ ببین ته ا/ت رو بخیال چون اون اصلا از تو و این دوستات خوشش نمیاد ببخشیدا
- چی یعنی حتی از من
$ ببین کوک صبح که من و ا/ت داشتیم باهم حرف میزدیم ا/ت گفت انگاری داره از تو خوشش میاد ولی تو رو خدا نگی من گفتما
همه ی اعضا به جز ته : هااااااااااااااا 😮
ته : پس یعنی ا/ت دیگه انتخابش رو کرده 😢😧
$ ببین ته ناراحت نشو راستش یونا هم داشت با من گوش میداد ولی تا فهمید تو از ا/ت خوشت میاد سری افتاد گریه
ته : باشه میدونم حالا ولم کنید با خودم تنها باشم
- ته لطفا منو ببخش من نمیخواستم ناراحتت کنم
ته : نه طوری نیست داداشی ( با بغض ) جین : خب فکر کنم اینم حل شد کوک داداش مبارکه
- خب دیگه من رفتم
جیمی : کجا مدرسه هنوز تموم نشده ها سرتو میندازی پایین میخوای بری
- عه راس میگی ها خب بیاید بریم سر کلاس
ته *
نه نه نه نمیشه نمیشه نباید ا/ت مال کوک بشه اون نمیتونه باید یه جور ا/ت رو بدست بیارم
کوک *
میدونم که ته به این زودیا راضی نمیشه که قبول کنه پس باید حواسم به حرکاتش باشه هه فکر کرده با خر طرفه به موقع به درس حسابی به ته میدم
ادامه دارد .........
لایک و فالوووووو
تا وقتی که لایک و فالو ور ها زیاد نشه از پارت بعدی خبری نیست
۱۱.۱k
۲۲ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.