سناریو
#سناریو
وقتی گربه خریدیو خیلی باهاش وقت میگذرونی حسودی میکنه
.
.
کیم نامجون:(غذای گربه رو میزاره دورتر از خودتون و گربه میره سمت غذاش و مشغول میشه) خب بیب اون مزاحم دیگه نیست، بگو ببینم چرا به نامی جونت اهمیت نمیدی؟
ا.ت:یاا نامی حسودی کرده؟ :)
(سرشو فرو میکنه تو گردنت و بو میکنه)
.
.
کیم سوکجین:(گربه رو میزاره تو اتاق و درشو میبنده) خب بد گرل، بنظرت بد نیست یکم به هندسامت اهمیت بدی؟
ا.ت:حسودی کردی؟
جین:(میاد تورو بین خودشو دیوار گیر میندازه و میبوستت) اگه کرده باشم چی؟ :)
.
.
مین یونگی:الان باید بجای اون گربه من تو بغلت باشمااا، انگار نه انگار شما خودت یه پیشی داری
(گربه رو از تو بغلت در میاره و خودش میاد محکم بغلت میکنه و دراز میکشه) بیب اگه دستای بهشتیت رو ببری تو موهام شاید بخشیدمت:)
.
.
جانگ هوسوک:سانشاینم احیانا میدونی که اون بغل فقط ماله منه و کسی بجز من حق نداره بهش نفوذ کنه دیگه ن؟ زود اون گربه رو بفرستش یجا دیگه تا نفروختمش...
(گربه رو میزاریش غذا بخوره، هوسوک میاد و بغلت میکنه) بیب منو اذیت نکن بزار این بغل فقط مال من باشه:)
.
.
پارک جیمین:(گربه رو میفروشه) چاگیا ببخشید دیگه خیلی داشت توی رابطمون دخالت میکرد.. (:
.
.
کیم تهیونگ:مثل جیمین... (بعدش که گربه رو فروخت میاد خونه) خب خوبه از شر یه مزاحم کوچولو خلاص شدیم، حالا نوبت لیتل گرلمونه... بیب اگه دختر خوبی باشی قول میدم فقط 10 راند باشه:)
.
.
جئون جونگکوک:(براید استایل بغلت میکنه میبرتت اتاقتون) بیبی میدونی که ددی دلش برات تنگه بازم میری میچسبی به اون گربه؟ باید امشب تقاصشو پس بدی، میدونی که ددی حسودی کرده:)
.
.
وقتی گربه خریدیو خیلی باهاش وقت میگذرونی حسودی میکنه
.
.
کیم نامجون:(غذای گربه رو میزاره دورتر از خودتون و گربه میره سمت غذاش و مشغول میشه) خب بیب اون مزاحم دیگه نیست، بگو ببینم چرا به نامی جونت اهمیت نمیدی؟
ا.ت:یاا نامی حسودی کرده؟ :)
(سرشو فرو میکنه تو گردنت و بو میکنه)
.
.
کیم سوکجین:(گربه رو میزاره تو اتاق و درشو میبنده) خب بد گرل، بنظرت بد نیست یکم به هندسامت اهمیت بدی؟
ا.ت:حسودی کردی؟
جین:(میاد تورو بین خودشو دیوار گیر میندازه و میبوستت) اگه کرده باشم چی؟ :)
.
.
مین یونگی:الان باید بجای اون گربه من تو بغلت باشمااا، انگار نه انگار شما خودت یه پیشی داری
(گربه رو از تو بغلت در میاره و خودش میاد محکم بغلت میکنه و دراز میکشه) بیب اگه دستای بهشتیت رو ببری تو موهام شاید بخشیدمت:)
.
.
جانگ هوسوک:سانشاینم احیانا میدونی که اون بغل فقط ماله منه و کسی بجز من حق نداره بهش نفوذ کنه دیگه ن؟ زود اون گربه رو بفرستش یجا دیگه تا نفروختمش...
(گربه رو میزاریش غذا بخوره، هوسوک میاد و بغلت میکنه) بیب منو اذیت نکن بزار این بغل فقط مال من باشه:)
.
.
پارک جیمین:(گربه رو میفروشه) چاگیا ببخشید دیگه خیلی داشت توی رابطمون دخالت میکرد.. (:
.
.
کیم تهیونگ:مثل جیمین... (بعدش که گربه رو فروخت میاد خونه) خب خوبه از شر یه مزاحم کوچولو خلاص شدیم، حالا نوبت لیتل گرلمونه... بیب اگه دختر خوبی باشی قول میدم فقط 10 راند باشه:)
.
.
جئون جونگکوک:(براید استایل بغلت میکنه میبرتت اتاقتون) بیبی میدونی که ددی دلش برات تنگه بازم میری میچسبی به اون گربه؟ باید امشب تقاصشو پس بدی، میدونی که ددی حسودی کرده:)
.
.
۱۵.۲k
۱۴ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.