دروغ اجباری پارت 4
دروغ اجباری
پارت 3
شوگا دوید سمت اتاقشون تا خودشو به پسرا برسونه سریع رفت پیششونو گفت
شوگا:بچه هاااااا یه خبرررررر
نامجون:یکم آروم تررر خودتو کشتی بگو ببینیم چی شده.
شوگا که نفس نفس میزد:فکر کنم...اه...رزی...عاشق تهیونگ شده!
همه تعجب کردن و به تهیونگ نگاه کردن اونم چهرشو شبیه آدمای از خود راضی کرد.
تهیونگ:ما اینیم دیگه😌
جیهوپ:بابا خوشتیپ😂
جین:اهاااای 2000 نفرم عاشقت بشن جذابیتت به پای من نمیرسه!!
همینجوری داشتن باهم بحث میکردن که میجو و رزی اومدن تو.
پسرا برگشتن همینجوری نگاشون کردن.
رزی به اندازه 2 ثانیه با تهیونگ چشم تو چشم شد و سریع نگاهشو برداشت.
#جیمین
وقتی شوگا هیونگ گفت که رزی عاشق تهیونگ هیونگ شده یجوری شدم.
یه حالت ناراحتی یا حسودی بود ولی آخه چرا؟؟؟
از دستتون ناراحتم بچه ها ولی بازم میزارم💔
پارت 3
شوگا دوید سمت اتاقشون تا خودشو به پسرا برسونه سریع رفت پیششونو گفت
شوگا:بچه هاااااا یه خبرررررر
نامجون:یکم آروم تررر خودتو کشتی بگو ببینیم چی شده.
شوگا که نفس نفس میزد:فکر کنم...اه...رزی...عاشق تهیونگ شده!
همه تعجب کردن و به تهیونگ نگاه کردن اونم چهرشو شبیه آدمای از خود راضی کرد.
تهیونگ:ما اینیم دیگه😌
جیهوپ:بابا خوشتیپ😂
جین:اهاااای 2000 نفرم عاشقت بشن جذابیتت به پای من نمیرسه!!
همینجوری داشتن باهم بحث میکردن که میجو و رزی اومدن تو.
پسرا برگشتن همینجوری نگاشون کردن.
رزی به اندازه 2 ثانیه با تهیونگ چشم تو چشم شد و سریع نگاهشو برداشت.
#جیمین
وقتی شوگا هیونگ گفت که رزی عاشق تهیونگ هیونگ شده یجوری شدم.
یه حالت ناراحتی یا حسودی بود ولی آخه چرا؟؟؟
از دستتون ناراحتم بچه ها ولی بازم میزارم💔
۱۳.۶k
۱۱ خرداد ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.