ویو سئوجون
ویو سئوجون
خیلی وقت بود که اینطوری خوشحال ندیده بودنش(منظورش ا.ته)
با دیدن خندهاش لبخندی رو لبم اومد.
+وای از همتون ممنونم
؛بَصع دیگه چقدر می خوای بگی وای ممنونم(اداشو درآورد)
یکی از بچه ها:راس میگه بیا شعمارو فوت کن.
+عا باشع
؛اول آرزو کن
+اوکی
ویو ا.ت
یه آرزو کردم و شعمارو فوت کردم
آرزو کردم سئوجون برای همیشه کنارم بمونه
......(داستان ۱سال پیش تموم شد)
راننده اتوبوس:خانم نمیخواید پیاده شید
+چی.. آها ببخشید حواسم نبود الان پیاده میشم
از اتوبوس پیاده شدم و وارد مدرسه شدم همه داشتن چپ چپ نگام میکردن حتی دوست صمیمیم میسو.... همه باورشون شده هیییی
رفتم سر کلاسو سرجام نشستم (ا.ت کنار میسو میشینه)
یهو معلم بایه پسره که لباس فرم مدرسمونو پوشیده بود وارد کلاس شد
معلم:خب بچه ها ایشون دانش آموز جدید هستن
نمیخوای خودتو معرفی کنی پسرم؟
-ن بعدن باهم آشنا میشیم
معلم:هر جور راحتی
_راستی کجا بشینم
معلمه:هرجا دوست داری
_باشه
ویو ا.ت
چرا معلم با این پسره انقد خوب رفتار میکرد البته که اینجا کالجه و بچه های پولدار اینجان اینم لابد بابا مامانش
آدم خاصین
یهو حرفهای دو نفر به گوشم خورد
:پشماااام
@وای وای خدااا باورم نمیشه
:پسر جذاب جئون کیونگ اینجاست
.........................................................................
جئون کیونگ؟...واووو بازیگر مورد علاقه منه اون پسر داشت؟ وااای یعنی خودشم میاد...(خلاصه که ا.ت داشت از ذوق میمُرد🤣)
یهو دیدم اون پسره داره میاد سمتم....
خیلی وقت بود که اینطوری خوشحال ندیده بودنش(منظورش ا.ته)
با دیدن خندهاش لبخندی رو لبم اومد.
+وای از همتون ممنونم
؛بَصع دیگه چقدر می خوای بگی وای ممنونم(اداشو درآورد)
یکی از بچه ها:راس میگه بیا شعمارو فوت کن.
+عا باشع
؛اول آرزو کن
+اوکی
ویو ا.ت
یه آرزو کردم و شعمارو فوت کردم
آرزو کردم سئوجون برای همیشه کنارم بمونه
......(داستان ۱سال پیش تموم شد)
راننده اتوبوس:خانم نمیخواید پیاده شید
+چی.. آها ببخشید حواسم نبود الان پیاده میشم
از اتوبوس پیاده شدم و وارد مدرسه شدم همه داشتن چپ چپ نگام میکردن حتی دوست صمیمیم میسو.... همه باورشون شده هیییی
رفتم سر کلاسو سرجام نشستم (ا.ت کنار میسو میشینه)
یهو معلم بایه پسره که لباس فرم مدرسمونو پوشیده بود وارد کلاس شد
معلم:خب بچه ها ایشون دانش آموز جدید هستن
نمیخوای خودتو معرفی کنی پسرم؟
-ن بعدن باهم آشنا میشیم
معلم:هر جور راحتی
_راستی کجا بشینم
معلمه:هرجا دوست داری
_باشه
ویو ا.ت
چرا معلم با این پسره انقد خوب رفتار میکرد البته که اینجا کالجه و بچه های پولدار اینجان اینم لابد بابا مامانش
آدم خاصین
یهو حرفهای دو نفر به گوشم خورد
:پشماااام
@وای وای خدااا باورم نمیشه
:پسر جذاب جئون کیونگ اینجاست
.........................................................................
جئون کیونگ؟...واووو بازیگر مورد علاقه منه اون پسر داشت؟ وااای یعنی خودشم میاد...(خلاصه که ا.ت داشت از ذوق میمُرد🤣)
یهو دیدم اون پسره داره میاد سمتم....
۱.۱k
۰۴ مرداد ۱۴۰۲