پارت 5 (مافیای نجات من)
پارت 5 (مافیای نجات من)
ویو ا.ت
کوک: مچ دستت کبود شده پاشو باید بریم دکتر
ا.ت: نه نمیخوام مزاحم شم
کوک: مزاحم نیستی بیا حرف دیگه ای هم نزن
ا.ت اخه دوستم
کوک: همون که کنارت بود؟
ا.ت: اره نمیدونم کجاست.
کوک: خبـــــــــــــ... اون نیست؟
ا.ت: چرا خودشه من برم بیارمش
کوک: باشه برو
رفتم طرف سول بهش گفتم بیاد بریم ولی با داد بهم گفت که برم و ولش کنم
منم حرفی نزدم و به سمت اون پسر رفتم
کوک: بریم؟ نمیاد؟
ا.ت: نه نمیاد بریم
رفتیم سوار ماشین بشیم که دیدم همون دتا پسری که کنارش بودن تو ماشین نشستن
کوک: من این دوتا رو پشت مینشونم تو جلو بشین
ا.ت: باشه ممنون
سوار ماشین شدیم اول اون دوتا رو پیاده کرد. بعد رفتیم سمت بیمارستان تا چند مین حرفی بینمون رد و بدل نمی شد بعد از چند مین پسره گفت
کوک: اسمت چیه؟
ا.ت: من کیم ا.ت هستم
کوک: اسم قشنگی داری اسم منم جئون جونکوک هست
ا.ت: اقای جئون ازتون ممنونم
کوک: اقای جئون نه جنکوک بگو بامن راحت باش
ا.ت: ممنون اقای جونکوک
ویو کوک
نمیدونم چرا حس عجیبی نسبت به این دختر داشتم من با همه سرد و بی حسم ولی نمیتونم با این دختر اینجوری رفتار کنم.
یعنی من عاشق شدم؟ نه امکان نداره
حتما به چشم خواهری اینجوریه اره بابا واگر نه که من عاشق نمیشم.............
**ادامه دار**
ویو ا.ت
کوک: مچ دستت کبود شده پاشو باید بریم دکتر
ا.ت: نه نمیخوام مزاحم شم
کوک: مزاحم نیستی بیا حرف دیگه ای هم نزن
ا.ت اخه دوستم
کوک: همون که کنارت بود؟
ا.ت: اره نمیدونم کجاست.
کوک: خبـــــــــــــ... اون نیست؟
ا.ت: چرا خودشه من برم بیارمش
کوک: باشه برو
رفتم طرف سول بهش گفتم بیاد بریم ولی با داد بهم گفت که برم و ولش کنم
منم حرفی نزدم و به سمت اون پسر رفتم
کوک: بریم؟ نمیاد؟
ا.ت: نه نمیاد بریم
رفتیم سوار ماشین بشیم که دیدم همون دتا پسری که کنارش بودن تو ماشین نشستن
کوک: من این دوتا رو پشت مینشونم تو جلو بشین
ا.ت: باشه ممنون
سوار ماشین شدیم اول اون دوتا رو پیاده کرد. بعد رفتیم سمت بیمارستان تا چند مین حرفی بینمون رد و بدل نمی شد بعد از چند مین پسره گفت
کوک: اسمت چیه؟
ا.ت: من کیم ا.ت هستم
کوک: اسم قشنگی داری اسم منم جئون جونکوک هست
ا.ت: اقای جئون ازتون ممنونم
کوک: اقای جئون نه جنکوک بگو بامن راحت باش
ا.ت: ممنون اقای جونکوک
ویو کوک
نمیدونم چرا حس عجیبی نسبت به این دختر داشتم من با همه سرد و بی حسم ولی نمیتونم با این دختر اینجوری رفتار کنم.
یعنی من عاشق شدم؟ نه امکان نداره
حتما به چشم خواهری اینجوریه اره بابا واگر نه که من عاشق نمیشم.............
**ادامه دار**
۶۶۰
۲۱ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.