سناریو (وقتی خونه مامان باباتی و......)
#سناریو
#استری_کیدز
وقتی خونه مامان باباتی و موقع شام از زیر میز اذیتشون میکنی
(چان)
سعی میکنه صبوری کنه و جوری رفتار میکنه که اتفاقی نیفتاده ولی زیر چشمی نگاهشو بهت میده و کاملاً میشد فهمید که داره تهدیدت میکنه و شب خوشی نخواهی داشت
(لینو)
سعی میکنه جلوی ناله هاشو بگیره و اونم شروع میکنه به فشار دادن رون های پات و با پوزخند نگاهت میکنه.
آروم و زمزمه وار جوری که فقط خودت بشنوی بهت میگه:
_ تو از جونت سیر شدی ؟
(چانگبین)
صبرش تموم میشه و با پوزخند عصبی نگاهت میکنه و لب میزنه:
_ انگار یک نفر اینجا دلش میخواد همین الان جلوی همه کارش رو بسازم
(هیونجین)
دستت رو میگیره و به سمت دستشویی میبرتت و شروع میکنه به وحشیانه بوسیدنت
_ هوم....نکنه بیبی گرلم میخواد همینجا کاری کنم تا دو ماه راه رفتن رو یادش بره؟
(جیسونگ)
به نفس نفس میوفته و سعی میکنه لبخند میزنه ولی کاملاً میتونستی ببینی که چقدر تحریکش کردی
_ فقط.... منتظر باش به خونه برسیم
(فلیکس)
(توی دستشویی رفتین و.......🙄📿)
(سونگمین)
_ هوم...مامان فکر کنم یکم عرق کردم....
نگاهش و به تو میده
_ باید با ا.ت...برم تا بهم یک لباس جدید بده ( با پوزخند)
(جونگین)
_ ادامه بده.....
_ بهت نشون میدم بازی با ددی چه بلایی سرت میاره کوچولو
#استری_کیدز
وقتی خونه مامان باباتی و موقع شام از زیر میز اذیتشون میکنی
(چان)
سعی میکنه صبوری کنه و جوری رفتار میکنه که اتفاقی نیفتاده ولی زیر چشمی نگاهشو بهت میده و کاملاً میشد فهمید که داره تهدیدت میکنه و شب خوشی نخواهی داشت
(لینو)
سعی میکنه جلوی ناله هاشو بگیره و اونم شروع میکنه به فشار دادن رون های پات و با پوزخند نگاهت میکنه.
آروم و زمزمه وار جوری که فقط خودت بشنوی بهت میگه:
_ تو از جونت سیر شدی ؟
(چانگبین)
صبرش تموم میشه و با پوزخند عصبی نگاهت میکنه و لب میزنه:
_ انگار یک نفر اینجا دلش میخواد همین الان جلوی همه کارش رو بسازم
(هیونجین)
دستت رو میگیره و به سمت دستشویی میبرتت و شروع میکنه به وحشیانه بوسیدنت
_ هوم....نکنه بیبی گرلم میخواد همینجا کاری کنم تا دو ماه راه رفتن رو یادش بره؟
(جیسونگ)
به نفس نفس میوفته و سعی میکنه لبخند میزنه ولی کاملاً میتونستی ببینی که چقدر تحریکش کردی
_ فقط.... منتظر باش به خونه برسیم
(فلیکس)
(توی دستشویی رفتین و.......🙄📿)
(سونگمین)
_ هوم...مامان فکر کنم یکم عرق کردم....
نگاهش و به تو میده
_ باید با ا.ت...برم تا بهم یک لباس جدید بده ( با پوزخند)
(جونگین)
_ ادامه بده.....
_ بهت نشون میدم بازی با ددی چه بلایی سرت میاره کوچولو
۳۱.۱k
۰۴ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.