ادامه ...
ویو چان :
همینطور بی وقفه قدم میزدم و آهنگ مورد علاقه ا/ت رو گوش میدادم چی میشد اگر خودش اینجا بود ؟؟؟؟
ویو ا/ت :
بارونش غم انگیز بود ولی از طرفی منو یاد آشنایی با چان می انداخت درست روزی که نم نم بارون میبارید داخل یک پارک زیب...
وایستا پارک ، درسته پارک شاید اگر برم همون جا بتونم ببینمش بتونم ازش بابت همه چیز معذرت بخوام آره باید برم !
ویو چان :
همینطور که به اطرافم نگاه میکردم یک لحظه متوجه شدم که رسیدم به جایی که فرشتمو دیدم ، میخوام یکم همینجا بشینم ...
☆☆☆
رسیدم آره خودشه اون اون چان منه ؟ اون خودشه ؟ نه امکان نداره من درست میبینم ؟
با شتاب به سمتش دوییدم جلوش که رسیدم وایستادم به سر تا پاش نگاه کردم خودش بود پسری قد بلند با لباسایی خیس شده ، ناگهان خودمو پرت کردم تو بغلش .
چان : ببخشید خانم حالتون خوبه ؟ میتونم کمکتون کنم ؟
اون خانم رو از خودم فاصله دادم که متوجه شدم اون ا/ت هست تو شک بزرگی رفتم امکان نداشت چطور ممکنه اون الان پیشم باشه درست تو بغلم دستامو روی صورت گذاشتم و به خودم نزدیک کردم درست توی چشماش نگاه میکردم داشت گریه میکرد
چان : ا/ت من...
ا/ت : چان خواهش میکنم منو ببخش خواهش میکنم دیگه ترکم نکن من اشتباه کردم من غلط کردم دیگه ازم جدا نشو من نمیتونم چان لطفا اگر هنوزم یکم دوسم داری ! ( با گریه شدید )
چان : ا/ت ...
☆☆☆☆☆☆☆
ادامه دارد ...
همینطور بی وقفه قدم میزدم و آهنگ مورد علاقه ا/ت رو گوش میدادم چی میشد اگر خودش اینجا بود ؟؟؟؟
ویو ا/ت :
بارونش غم انگیز بود ولی از طرفی منو یاد آشنایی با چان می انداخت درست روزی که نم نم بارون میبارید داخل یک پارک زیب...
وایستا پارک ، درسته پارک شاید اگر برم همون جا بتونم ببینمش بتونم ازش بابت همه چیز معذرت بخوام آره باید برم !
ویو چان :
همینطور که به اطرافم نگاه میکردم یک لحظه متوجه شدم که رسیدم به جایی که فرشتمو دیدم ، میخوام یکم همینجا بشینم ...
☆☆☆
رسیدم آره خودشه اون اون چان منه ؟ اون خودشه ؟ نه امکان نداره من درست میبینم ؟
با شتاب به سمتش دوییدم جلوش که رسیدم وایستادم به سر تا پاش نگاه کردم خودش بود پسری قد بلند با لباسایی خیس شده ، ناگهان خودمو پرت کردم تو بغلش .
چان : ببخشید خانم حالتون خوبه ؟ میتونم کمکتون کنم ؟
اون خانم رو از خودم فاصله دادم که متوجه شدم اون ا/ت هست تو شک بزرگی رفتم امکان نداشت چطور ممکنه اون الان پیشم باشه درست تو بغلم دستامو روی صورت گذاشتم و به خودم نزدیک کردم درست توی چشماش نگاه میکردم داشت گریه میکرد
چان : ا/ت من...
ا/ت : چان خواهش میکنم منو ببخش خواهش میکنم دیگه ترکم نکن من اشتباه کردم من غلط کردم دیگه ازم جدا نشو من نمیتونم چان لطفا اگر هنوزم یکم دوسم داری ! ( با گریه شدید )
چان : ا/ت ...
☆☆☆☆☆☆☆
ادامه دارد ...
۹۰۸
۱۹ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.