پارت ۸ Fate
_راستی تو چی میخوری؟
+ن...نمیدونم هرچی واسه خودت گرفتی برای منم بگیر
_باش
رفت و بعد چن مین با دوتا شیر موز اومد (دورش بگردم 🥺)
_ بخور
ازش گرفتم و خوردم ولی اصلا اشتها نداشتم ب نصف ک رسید نتونستم بخورمش گذاشتم کنار اما اون تو دو دیقه بلعیدد
+ناموصا فاک (زیر لب)
_چیزی گفتی
+م..من....نننننه من ک چیزی نگفتم
و ی لبخند زدم
_چرا نخوردی
+زیاد بود دیگه نمیخوام
_باش پس من میخورم
+هنن
_چیه
+تو چته ینی شما ن هیچی بیخیال
دیگه حرف نزدم وقتی تمومش کرد بلند شدیم قدم زدیم همینطور قدم میزدیم حس میکردم پوست باهام داره تو اون کفش کنده میشه اگه کفشو دربیارم مطمئنم ک باهام تاول زده با اون لباس مسخره آخه.... هوفففف بیخیال ا/ت دیگه پاهام شل شده رسیده بودیم ب شهر بازی
_اممم دلت میخواد برم یکم حال کنیم
+ن من نمیام خودتون برین
_باش پس منم نمیرم بیا پشمک بخوریم چطوره؟
+باش
ی زنه کولی چیرو پرت میفروخت انواع و اقسام پاستیل پشمک رنگین کمانی و رنگای مختلف آخه چطور ی پیره زن اینقدر جون داره ک تا این موقع شب کار کنه تازه اینم این همه کار رفتیم جلو
_دوتا پشمک لطفا
زنه: حتما یکی واسه خودت یکی واسه زن خوش حیکلت
و ی چشمک زد
+م..م زنش..نی.....
پرید وسط حرفم
_البته ک واس عشقم میخوام
چشمام تا حد ی ک انگار داشت ار حدقه در میومد درشد شد آب دهنم و قورت دادم پشمک داد دستم باهم دیگه قدم میزدیم سوز سردی میومد رومخم بود چون داشتم منجمد میشدم پاهامم ک داغون شده بود سرم داشت گیج میرفت پشمک از دستم افتاد چشام تار شد نتونستم روی پاهام وایسم خوردم زمین
_ا/ت حالت خوبه
چند بار چشامو روی هم فشار تا فهم میدم قضیه از چ قراره
+ل...لطف..ا بریم....خون..خونه
_باشه بریم
رفتیم تو ماشین برگشتیم عمارت کفشمو درآوردم پام تاول زده بود تاولشم ترکیده بود بخاطر همین شوزش پام خیلی زیاد بود
@خخخخ کسی ک با شوهر آینده ی من بیره بیرون حقشه
+تو چی میگی واسه خودت هاا برو گمشو روانی تو حالت خوبه هرچی تو دهنته بهم میگی برووووو اهه
@دختر من هرچی دوست داشته باشم بهت میگم فهمیدی هرچی دلم بخوادددد
حوصله حرف خوردن و چرت و پرت شنیدن و نداشتم یه سر تکون دادم و از جام بلند شدم رفتم اتاق خودم خیلی پاهام خیلی میسوخت اون لباس مسخره رو در آوردم لباس خوابم و پوشیدم
کمه مرگم و گذاشتم
صبح
بیدار شدم لباس پوشیدم دست و صورتمو آب زدم و رفتم پایین
ویو جونگ کوک:
از خواب بیدار شدم کش و قوصی ب بدنم دارم از روی تخت بیدار شدم رفتم دست و صورتمو بشورم که صدای گوشیم درومد
رفتم گوشیمو تو دستم گرفتم دیدم
_شتتتتتت مامان الان اصلا وقتی خوبی نیست برای.........
ای ای ای خماریییی چقدر خویه😈🍷
+ن...نمیدونم هرچی واسه خودت گرفتی برای منم بگیر
_باش
رفت و بعد چن مین با دوتا شیر موز اومد (دورش بگردم 🥺)
_ بخور
ازش گرفتم و خوردم ولی اصلا اشتها نداشتم ب نصف ک رسید نتونستم بخورمش گذاشتم کنار اما اون تو دو دیقه بلعیدد
+ناموصا فاک (زیر لب)
_چیزی گفتی
+م..من....نننننه من ک چیزی نگفتم
و ی لبخند زدم
_چرا نخوردی
+زیاد بود دیگه نمیخوام
_باش پس من میخورم
+هنن
_چیه
+تو چته ینی شما ن هیچی بیخیال
دیگه حرف نزدم وقتی تمومش کرد بلند شدیم قدم زدیم همینطور قدم میزدیم حس میکردم پوست باهام داره تو اون کفش کنده میشه اگه کفشو دربیارم مطمئنم ک باهام تاول زده با اون لباس مسخره آخه.... هوفففف بیخیال ا/ت دیگه پاهام شل شده رسیده بودیم ب شهر بازی
_اممم دلت میخواد برم یکم حال کنیم
+ن من نمیام خودتون برین
_باش پس منم نمیرم بیا پشمک بخوریم چطوره؟
+باش
ی زنه کولی چیرو پرت میفروخت انواع و اقسام پاستیل پشمک رنگین کمانی و رنگای مختلف آخه چطور ی پیره زن اینقدر جون داره ک تا این موقع شب کار کنه تازه اینم این همه کار رفتیم جلو
_دوتا پشمک لطفا
زنه: حتما یکی واسه خودت یکی واسه زن خوش حیکلت
و ی چشمک زد
+م..م زنش..نی.....
پرید وسط حرفم
_البته ک واس عشقم میخوام
چشمام تا حد ی ک انگار داشت ار حدقه در میومد درشد شد آب دهنم و قورت دادم پشمک داد دستم باهم دیگه قدم میزدیم سوز سردی میومد رومخم بود چون داشتم منجمد میشدم پاهامم ک داغون شده بود سرم داشت گیج میرفت پشمک از دستم افتاد چشام تار شد نتونستم روی پاهام وایسم خوردم زمین
_ا/ت حالت خوبه
چند بار چشامو روی هم فشار تا فهم میدم قضیه از چ قراره
+ل...لطف..ا بریم....خون..خونه
_باشه بریم
رفتیم تو ماشین برگشتیم عمارت کفشمو درآوردم پام تاول زده بود تاولشم ترکیده بود بخاطر همین شوزش پام خیلی زیاد بود
@خخخخ کسی ک با شوهر آینده ی من بیره بیرون حقشه
+تو چی میگی واسه خودت هاا برو گمشو روانی تو حالت خوبه هرچی تو دهنته بهم میگی برووووو اهه
@دختر من هرچی دوست داشته باشم بهت میگم فهمیدی هرچی دلم بخوادددد
حوصله حرف خوردن و چرت و پرت شنیدن و نداشتم یه سر تکون دادم و از جام بلند شدم رفتم اتاق خودم خیلی پاهام خیلی میسوخت اون لباس مسخره رو در آوردم لباس خوابم و پوشیدم
کمه مرگم و گذاشتم
صبح
بیدار شدم لباس پوشیدم دست و صورتمو آب زدم و رفتم پایین
ویو جونگ کوک:
از خواب بیدار شدم کش و قوصی ب بدنم دارم از روی تخت بیدار شدم رفتم دست و صورتمو بشورم که صدای گوشیم درومد
رفتم گوشیمو تو دستم گرفتم دیدم
_شتتتتتت مامان الان اصلا وقتی خوبی نیست برای.........
ای ای ای خماریییی چقدر خویه😈🍷
۱۰۸.۴k
۱۲ تیر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.