عشق بی پروا ۱۷
ارسلان:صبح بیدار شدم دیانا خواب بود موهاش رو صورتش بود زدم کنار و رو پیشونیش رو بوسیدم و باهاش نشستم حرف زدم
دورت بگردم اگه من سرت داد میزنم نگرانتم انقدر دوست دارم که نمیتونم ناراحتیت رو ببینم دست خودم نیست ببخشید
بعد پاشدم حاظر شدم یه یاد داشت گذاشتم با امیر رفتیم قرار بود فردا بریم قشم واسه ی کار اما هنوز به دیانا نگفتع بودم
دیانا:صبح بیدار شدم بالا سرم یه یاد داشت بود
(سلام دورت بگردم صبح بخیر قشنگم من رفتم شرکت شب جایی نرو تا ۲ خونه باش برات یه بسته میاد بگیرش ساعت ۷ اماده باش میم دنبالت
دوست دارم جغد کوچولوی کاشی ❤
دیانا:رفتم خونه ساعت ۲ بود بسته اومد تحویل گرفتم
کل روزمو گذروندم
ساعت ۶ بود رفتم حموم و رفتم موهامو فر کردم لباس هایی که ارسلان گرفته بود رو پوشیدم و اریش کردم ارسلان زنگ زد رفتم پایین
ارسلان:سلام دورت بگردم
دیانا:سلام
ارسلان:ماه گرد ازدواجمون بود قرار بود سوپرایزش کنیم
رفتیم رسیدیم
تا رسیدیم همه گفتن ماهگردتون مبارک
کل مهمونی تموم شد و رسیدیم خونه لباسامون رو عوض کردیم
ارسلان:دیاااناا
دیانا:جانم
ارسلان :من فردا باید ساعت ۶ برم قشم با امیر
دیانا:باشه پس کی بر میگردی
ارسلان:۲ روز دیگه..........💜💜
دورت بگردم اگه من سرت داد میزنم نگرانتم انقدر دوست دارم که نمیتونم ناراحتیت رو ببینم دست خودم نیست ببخشید
بعد پاشدم حاظر شدم یه یاد داشت گذاشتم با امیر رفتیم قرار بود فردا بریم قشم واسه ی کار اما هنوز به دیانا نگفتع بودم
دیانا:صبح بیدار شدم بالا سرم یه یاد داشت بود
(سلام دورت بگردم صبح بخیر قشنگم من رفتم شرکت شب جایی نرو تا ۲ خونه باش برات یه بسته میاد بگیرش ساعت ۷ اماده باش میم دنبالت
دوست دارم جغد کوچولوی کاشی ❤
دیانا:رفتم خونه ساعت ۲ بود بسته اومد تحویل گرفتم
کل روزمو گذروندم
ساعت ۶ بود رفتم حموم و رفتم موهامو فر کردم لباس هایی که ارسلان گرفته بود رو پوشیدم و اریش کردم ارسلان زنگ زد رفتم پایین
ارسلان:سلام دورت بگردم
دیانا:سلام
ارسلان:ماه گرد ازدواجمون بود قرار بود سوپرایزش کنیم
رفتیم رسیدیم
تا رسیدیم همه گفتن ماهگردتون مبارک
کل مهمونی تموم شد و رسیدیم خونه لباسامون رو عوض کردیم
ارسلان:دیاااناا
دیانا:جانم
ارسلان :من فردا باید ساعت ۶ برم قشم با امیر
دیانا:باشه پس کی بر میگردی
ارسلان:۲ روز دیگه..........💜💜
۴.۹k
۱۶ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.