پارت۵۸
پارت۵۸
لیژان و چن ژه یوان رفتن به رقاص خونه نیانگما
چن ژه یوان..اینجا چقدرخوشگله
لیژان..تعجبی هم نداره که اینجاقرارگزاشتن
چن ژه یوان..بیا فعلا بریم یچی بخوریم تا اونامیان
لیژان..راست میگی
داشتن خوشگذرونی میکردن که یهو لوسی با دینگ یوشی اومد
چن ژه یوان..دیدی پشت سرمون دارن چیمارمیکنن
لیژان..عه دینگ یوشی عوضی گفت ازش انتقام میگیره
چن ژه یوان..توچقدر سادعی بخاطره این گفته که به عشقش اسیب نرسونیم
لیژان..بریم ببینیم اونا چی میگن
چن ژه یوان همینطوری که نمیتونیم بریم
لیژان..خب توبرومن پشت سرت میام
دینگ یوشی..بیا اینجابشینیم بنظرمن نیانگما هم حالوحواش خوبه هم زیباست
لوسی ..ازنظرمن توارجاباشی برای من اون جاخوشگله
لیژان و چن ژه یوان داشتن به حرفاشون گوش میدادن
دینگ یوشی..چه نوشیدنی دوس داری سفارش بدم
لوسی..هرچی توبخوری
لیژان..ایناروببین دارن عشق میکنن
چن ژه یوان..واقعاکه دینگ یوشی دورویی
لیژان و چن ژیوان در حال گوش دادن بودن که دینگ یوشی متوجه دامن لیژان شد فهمید داره گوش میده با خودش گفت
دینگ یوشی..این نکنه حسودیش شده
دینگ یوشی.. راستی لوسی امروز چی به صورتت زدی خیلی خوشگل تر از قبل معلوم میشی
لوسی..واقعا چشات خوشگل میبینه
چن ژیوان.. تا حالا نمیدونستم این اینقد دختر بازه
لیژان.. ساکت شو ببینم چی میگن
چن ژیوان ..تو از منم کنجکاو طری
لوسی.. چرا منو به اینجا دعوت کردی
دینگ یوشی.. فهمیدم تو این مدت نتونستم زیاد باهات وقت بگذرونم برای همین خواستم جبران کنم
لوسی.. میدونستم منو یادت نرفته
دینگ یوشی آخه چطور ممکنه تورو یادم
صداشو یکم بلند کرد گفت
از نظر من تو با بقیه دخترا خیلی فرق داری از چنگ و ژان و لیژان خصوصن لیژان خیلی خوشگل طری
لیژان.. هه عوضی دوباره میایی غذای منو کوفت میکنی نشونت میدم
چن ژیوان.. خیلی زبون بازه
لیژان.. عصبی شد و میخواست بره
چن ژیوان..وستا تا آخرشو نگاه کنیم
لیژان ..اینطوری نمیشه بریم
چن ژیوان ..کجا
لیژان.. فقط بیا دنبالم
لیژان رفت کنار میز لوسی و دینگ یوشی نشست چن ژیوان دنبالش اومد
دینگ یوشی.. هه شماها اینجا چیکار میکنید
چن ژیوان ..اروم گفت
نگاه دید که لو رفته دست پاچه شد
لیژان.. به تو مربوط نیست
لوسی.. بنظر میاد شاهدخت لیژان از چیزی عصبانی شده
دینگ یوشی.. کاملا مشخصه
چن ژیوان.. اینم به تو مربوط نیست
لیژان و چن ژه یوان رفتن به رقاص خونه نیانگما
چن ژه یوان..اینجا چقدرخوشگله
لیژان..تعجبی هم نداره که اینجاقرارگزاشتن
چن ژه یوان..بیا فعلا بریم یچی بخوریم تا اونامیان
لیژان..راست میگی
داشتن خوشگذرونی میکردن که یهو لوسی با دینگ یوشی اومد
چن ژه یوان..دیدی پشت سرمون دارن چیمارمیکنن
لیژان..عه دینگ یوشی عوضی گفت ازش انتقام میگیره
چن ژه یوان..توچقدر سادعی بخاطره این گفته که به عشقش اسیب نرسونیم
لیژان..بریم ببینیم اونا چی میگن
چن ژه یوان همینطوری که نمیتونیم بریم
لیژان..خب توبرومن پشت سرت میام
دینگ یوشی..بیا اینجابشینیم بنظرمن نیانگما هم حالوحواش خوبه هم زیباست
لوسی ..ازنظرمن توارجاباشی برای من اون جاخوشگله
لیژان و چن ژه یوان داشتن به حرفاشون گوش میدادن
دینگ یوشی..چه نوشیدنی دوس داری سفارش بدم
لوسی..هرچی توبخوری
لیژان..ایناروببین دارن عشق میکنن
چن ژه یوان..واقعاکه دینگ یوشی دورویی
لیژان و چن ژیوان در حال گوش دادن بودن که دینگ یوشی متوجه دامن لیژان شد فهمید داره گوش میده با خودش گفت
دینگ یوشی..این نکنه حسودیش شده
دینگ یوشی.. راستی لوسی امروز چی به صورتت زدی خیلی خوشگل تر از قبل معلوم میشی
لوسی..واقعا چشات خوشگل میبینه
چن ژیوان.. تا حالا نمیدونستم این اینقد دختر بازه
لیژان.. ساکت شو ببینم چی میگن
چن ژیوان ..تو از منم کنجکاو طری
لوسی.. چرا منو به اینجا دعوت کردی
دینگ یوشی.. فهمیدم تو این مدت نتونستم زیاد باهات وقت بگذرونم برای همین خواستم جبران کنم
لوسی.. میدونستم منو یادت نرفته
دینگ یوشی آخه چطور ممکنه تورو یادم
صداشو یکم بلند کرد گفت
از نظر من تو با بقیه دخترا خیلی فرق داری از چنگ و ژان و لیژان خصوصن لیژان خیلی خوشگل طری
لیژان.. هه عوضی دوباره میایی غذای منو کوفت میکنی نشونت میدم
چن ژیوان.. خیلی زبون بازه
لیژان.. عصبی شد و میخواست بره
چن ژیوان..وستا تا آخرشو نگاه کنیم
لیژان ..اینطوری نمیشه بریم
چن ژیوان ..کجا
لیژان.. فقط بیا دنبالم
لیژان رفت کنار میز لوسی و دینگ یوشی نشست چن ژیوان دنبالش اومد
دینگ یوشی.. هه شماها اینجا چیکار میکنید
چن ژیوان ..اروم گفت
نگاه دید که لو رفته دست پاچه شد
لیژان.. به تو مربوط نیست
لوسی.. بنظر میاد شاهدخت لیژان از چیزی عصبانی شده
دینگ یوشی.. کاملا مشخصه
چن ژیوان.. اینم به تو مربوط نیست
۱.۶k
۲۸ فروردین ۱۴۰۴
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.