خیانت
٠لایکچه ها فیک درباره ی کوک شد بریم برا پارت اول حمایت فراموش نشه^^)
(سلام من ا/ت هستم ۲۵سالمه ۴ساله با جونگ کوک ازدواج کردم و اونو خیلی دوس دارم)
جونگ کوکم که میدونید دیه
ویو ا/ت:
جدیدا کوک خیلی باهام سرد رفتار میکمه و اصلا جواب تلفنامو نمیده هرشب دیر برمیگرده خونه و تا میخوام باهاش حرف بزنم دعوا به پا میکنه اصلا دلیل این کاراشو نمیدونم
ویو کوک:
۴سال از اون ازدواج من با ا/ت میگذره ولی من زیاد از ا/ت خوشم نمیاد بیشتر رونا رو دوست دارم
ا/ت ویو:
امروز تو خونه نشسته بودم ساعت ۱٠شب بود طبق معمول کوک سرکار بود و من خونه تنها نشسته بودم. حوصلم سر رفت و رفتم یه نودل برای خودم درست کردم و خوردم بعد رفتم یکم فیلم نگاه کنم
کوک ویو:
تو اتاق کارم نشسته بودم و داشتم برگه هارو چک میکردم که رونا اومد تو:
رونا: سلام ددی امروز وقتت ازاده؟؟
کوک: سلام بیبی امروز باید برم خونه ولی فردا وقتم ازاده
رونا: ایش باشه(عشوه میاد)
رونا از اتاق رفت بیرون و کوکم کارش تموم شد و رفت خونع
ویو ا/ت:
همینجوری که داشتم فیلم نگا میکردم یهو کوک اومد داخل رفتم بهش سلام دادم:
ا/ت: سلام کوکی
کوک: سلام(سرد)
ا/ت: میشه امروز با دوستام برم بیرون؟
کوک:برو به من چه(رفت تو اتاق)
ا/ت: رفتم لباس پوشیدم و تو راه داشتم میرفتم که یادم اومد گوشیم رو تو خونه جا گذاشتم رفتم تا وردارمش با صحنه ای که دیدم بدنم خشک شد و همونجا وایسادم..
کوک ویو:
وقتی ا/ت میخواست بره بیرون خوشحال شدم و زنگ زدم به رونا تا بیاد وقتی رونا اومد نشستیم باهم فیلم دیدیم و کلی خندیدیم
که یهو دیدم ا/ت اومد خونه
ا/ت:
(برا امروز بسه😂🤝🏻)
شرط
۲٠کامنت
۴٠
(سلام من ا/ت هستم ۲۵سالمه ۴ساله با جونگ کوک ازدواج کردم و اونو خیلی دوس دارم)
جونگ کوکم که میدونید دیه
ویو ا/ت:
جدیدا کوک خیلی باهام سرد رفتار میکمه و اصلا جواب تلفنامو نمیده هرشب دیر برمیگرده خونه و تا میخوام باهاش حرف بزنم دعوا به پا میکنه اصلا دلیل این کاراشو نمیدونم
ویو کوک:
۴سال از اون ازدواج من با ا/ت میگذره ولی من زیاد از ا/ت خوشم نمیاد بیشتر رونا رو دوست دارم
ا/ت ویو:
امروز تو خونه نشسته بودم ساعت ۱٠شب بود طبق معمول کوک سرکار بود و من خونه تنها نشسته بودم. حوصلم سر رفت و رفتم یه نودل برای خودم درست کردم و خوردم بعد رفتم یکم فیلم نگاه کنم
کوک ویو:
تو اتاق کارم نشسته بودم و داشتم برگه هارو چک میکردم که رونا اومد تو:
رونا: سلام ددی امروز وقتت ازاده؟؟
کوک: سلام بیبی امروز باید برم خونه ولی فردا وقتم ازاده
رونا: ایش باشه(عشوه میاد)
رونا از اتاق رفت بیرون و کوکم کارش تموم شد و رفت خونع
ویو ا/ت:
همینجوری که داشتم فیلم نگا میکردم یهو کوک اومد داخل رفتم بهش سلام دادم:
ا/ت: سلام کوکی
کوک: سلام(سرد)
ا/ت: میشه امروز با دوستام برم بیرون؟
کوک:برو به من چه(رفت تو اتاق)
ا/ت: رفتم لباس پوشیدم و تو راه داشتم میرفتم که یادم اومد گوشیم رو تو خونه جا گذاشتم رفتم تا وردارمش با صحنه ای که دیدم بدنم خشک شد و همونجا وایسادم..
کوک ویو:
وقتی ا/ت میخواست بره بیرون خوشحال شدم و زنگ زدم به رونا تا بیاد وقتی رونا اومد نشستیم باهم فیلم دیدیم و کلی خندیدیم
که یهو دیدم ا/ت اومد خونه
ا/ت:
(برا امروز بسه😂🤝🏻)
شرط
۲٠کامنت
۴٠
۶۱.۰k
۲۳ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.