رومان سرنوشت پارت ۱
رومان سرنوشت پارت ۱
_ بچه ها من میخوام برم دنبال سرنوشتم
ارمغان _ یعنی چی دنبال سرنوشت ؟
سونیا _ یعنی از خونه خودمون و از شهر خودمون برم یه جای دیگه و سرنوشتمو بسازم
زینب _ یعنی میخوای تنهایی بری ؟
سونیا _ نگفتم که تنهایی میرم ، شمام باهام میاین ، باهم میریم
زینب _ حتما چمدونمونم حاضره فقط کی بریم ؟
سونیا _ مسخره میکنی ؟؟
ارمغان _ خب آخه اسکل مامانامون چی ؟
زینب _ راست میگه فکر میکنی به مامانامون بگیم اونا میگم باشه دختر گلم هرجا خواستی برو ؟؟
سونیا _ بابا مهلت حرف بدین به من ، من فکر همه جاشو کردم
ارمغان _ خب خانم باهوش بگو ببینیم چیکار کنیم ؟
سونیا _ خب من میگم یه نامه بنویسیم بزاریم رو میز بعد نصف شب بریم
خب این از پارت اول
چطور بود ؟؟
_ بچه ها من میخوام برم دنبال سرنوشتم
ارمغان _ یعنی چی دنبال سرنوشت ؟
سونیا _ یعنی از خونه خودمون و از شهر خودمون برم یه جای دیگه و سرنوشتمو بسازم
زینب _ یعنی میخوای تنهایی بری ؟
سونیا _ نگفتم که تنهایی میرم ، شمام باهام میاین ، باهم میریم
زینب _ حتما چمدونمونم حاضره فقط کی بریم ؟
سونیا _ مسخره میکنی ؟؟
ارمغان _ خب آخه اسکل مامانامون چی ؟
زینب _ راست میگه فکر میکنی به مامانامون بگیم اونا میگم باشه دختر گلم هرجا خواستی برو ؟؟
سونیا _ بابا مهلت حرف بدین به من ، من فکر همه جاشو کردم
ارمغان _ خب خانم باهوش بگو ببینیم چیکار کنیم ؟
سونیا _ خب من میگم یه نامه بنویسیم بزاریم رو میز بعد نصف شب بریم
خب این از پارت اول
چطور بود ؟؟
۹۰۷
۱۶ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.