تو ترکم کردی
پارت ۲۲
علامت ها:
نارا: یا کلا نداره
نامجون: ن
اجوما: اج
خدمتکارا: خ
باریگاردا: ب
ویو ادمین:
اونشب نارا و نامجون خوابشون نبرد و بهم فکر میکردن نامجون خیلی پشیمون بود اون واقعا نارا رو دوست داشت اما حس میکرد دیگه قراره اونو لز دست بده هیچکدوم دوست نداشتن از پیش هم برن ولی انگار مجبور بودن
ویو نامجون:
من حاضرم جونمو بدای نارا بدم ولی دیگه دیره اون از پیشم میره من لیاقتسو نداشتم بهتره از زندگیش برم اون اینطوری خوشحال تره تازه زنده میمونه من خیلی دوستش داشتم ولی ای کاش این همه عذابش نمیدادم بهتره برم تو اتاقش بهش سر بزنم
ویو نارا:
خیلی واسم سخته که دارم داداشمو از دست میدم من خیلی دوستش دارم ولی دیگه نمیتونم پیشش باشم اون منو زود فراموش میکنه و یه زندگی عالی برای خوش داره دلم براش تنگ میشه ای کاش میتونستم پیشش بمونم ولی نمیشه اون منو نمیخواد من مزاحمشم ممکنه بخاطر من آسیب ببینه انگار یکی داره میاد نزدیک اتاقم حتما داداشمه بهتره خودمو بزنم به خواب
ویو ادمین:
نارا پتو رو روی خودش میکشه و خودشو به خواب میزنه نامجون آروم در اتاقو باز میکنه و میبینه نارا خوابیده بعد یواش میره پایین تخت زانو میزنه و میشینه
ن. نارا عزیزم خوابیدی؟
....
ن. از دستم دلخوری آره خب حق داری
.....
ن. نارا متاسفم منو ببخش من بهت بد کردم من برادر افتضاحیم راستش فقط میخوام بدونی خیلی دوست دارم بیشتر از زندگیم میدونی چقدر بدام مهمی من فقط ترو دارم نارا نمیخوای جوب بدی
...... .
ن. باشه عزیزم ولی راستش امیدوارم منو ببخشی تو بهترین اتفاق زندگی من بودی که دنیامو روشن کردی اما قدرتو ندونستم عزیزم حالا که قراره از پیشم بری خیلی ناراحتم دلم برات تنگ میشه عزیز تو فرشته منی ببخشید که بخاطرم این همه آسیب دیدی
.....
ن. باشه فقط میخواستم بگم دوست دارم و اینکه شرمندم امیدوارم توی آلمان حواسط یه خودت باشه و زنده بمونی و سرطانت خوب بشه دوست دارم نارا شبت بخیر
(نارا آروم میبوسه)
ن. خوب بخوابی خواهر کوچولوی من
(از اتاق میره بیرون)
ویو نارا:
داداش از اتاقم رفت بیرون و من چشمامو باز کردم اما زدم ریر گریه ولی خیلی بی صدا حرفای داداشم مدام توی گوشم بود خیلی دوستش دارم یعنی اون واقعا منو دوست داره؟ ولی خیلی حرفاش غمگین بود نمیدونم باید چیکار کنم ولی بهتره برم المان کم کم خوابم برد
(فلش بک به فردا صبح)
اج. نارا...نارا
هوم چی شده اجوما؟
اج.دخترم باید بری آلمان بلند شو صبحونتو بخور دیرت میشه
او راست میکید چشم اومدم
اج.آفرین
(فلش بک به سر میز صبحونه)
ن. صبح بخیر
صبح بخیر
ن.دیرت میشه سریع بخور باید بری
چشم
(چند دقیقه بعد)
ب. ببخشید قربان
ن. چیه
ب. داره دیر میشه باید برن
ن. خیلی خب نارا آماده ای؟
بلع
ن. خیلی خب بیا بریم
چشم
ویو ادمین:
نارا و نامجون سوار ماشین میشن و مرن به فرودگاه و نامجون خیلی ناراحت بود به وضوح میشد اینو فهمید
ن. خیلی خب نارا دیگه باید بری
آره
ن. یه قولی بهم میدی
چه قولی
ن. حواسط به خودت باشه و زودتر خوب بشی هیچ کقتم جلوی مشکلاتت کم نیاری
باشه قول میدم
ن. خیلی ممنونم راستی
بله
ن. میخواستم بگم که خیلی دوستت دارم تو فرشته منی میدونم خیلی باهات بد کردم من لیاقت ترو ندارم اما بدون همیشه دوست داشتم و تا آخر عمرم فراموشت نمیکنم عزیزم ببخشید که بد قول بودم و باعث همه بد بختی هات شدم امیدوارم بتونی منو ببخشی
سعی میکنم ببخشمت داداش و اینکه ممنونم تو این مدت کنارم بودی منم راستش...دوست دارم
ن. مرسی عزیزم میتونم برای بار آخر بغلت کنم؟
البته
ویو ادمین:
نامجون و نارا همدیگرو بغل میکنن و نامجون گریه میکنه اون خیلی خواهرشو دوست داشت این چیزی نبود که میخواستن نارا هم خیلی ناراحت بود چون نامجونو دوست داشت
ن. خیلی خب مراقب خودت باش خیلی دوستت دارم
منم دوست دارم داداش باشه خدانگهدار
ن. خدانگهدار
ادامه دارد....
ببخشید کم بود شرمنده
علامت ها:
نارا: یا کلا نداره
نامجون: ن
اجوما: اج
خدمتکارا: خ
باریگاردا: ب
ویو ادمین:
اونشب نارا و نامجون خوابشون نبرد و بهم فکر میکردن نامجون خیلی پشیمون بود اون واقعا نارا رو دوست داشت اما حس میکرد دیگه قراره اونو لز دست بده هیچکدوم دوست نداشتن از پیش هم برن ولی انگار مجبور بودن
ویو نامجون:
من حاضرم جونمو بدای نارا بدم ولی دیگه دیره اون از پیشم میره من لیاقتسو نداشتم بهتره از زندگیش برم اون اینطوری خوشحال تره تازه زنده میمونه من خیلی دوستش داشتم ولی ای کاش این همه عذابش نمیدادم بهتره برم تو اتاقش بهش سر بزنم
ویو نارا:
خیلی واسم سخته که دارم داداشمو از دست میدم من خیلی دوستش دارم ولی دیگه نمیتونم پیشش باشم اون منو زود فراموش میکنه و یه زندگی عالی برای خوش داره دلم براش تنگ میشه ای کاش میتونستم پیشش بمونم ولی نمیشه اون منو نمیخواد من مزاحمشم ممکنه بخاطر من آسیب ببینه انگار یکی داره میاد نزدیک اتاقم حتما داداشمه بهتره خودمو بزنم به خواب
ویو ادمین:
نارا پتو رو روی خودش میکشه و خودشو به خواب میزنه نامجون آروم در اتاقو باز میکنه و میبینه نارا خوابیده بعد یواش میره پایین تخت زانو میزنه و میشینه
ن. نارا عزیزم خوابیدی؟
....
ن. از دستم دلخوری آره خب حق داری
.....
ن. نارا متاسفم منو ببخش من بهت بد کردم من برادر افتضاحیم راستش فقط میخوام بدونی خیلی دوست دارم بیشتر از زندگیم میدونی چقدر بدام مهمی من فقط ترو دارم نارا نمیخوای جوب بدی
...... .
ن. باشه عزیزم ولی راستش امیدوارم منو ببخشی تو بهترین اتفاق زندگی من بودی که دنیامو روشن کردی اما قدرتو ندونستم عزیزم حالا که قراره از پیشم بری خیلی ناراحتم دلم برات تنگ میشه عزیز تو فرشته منی ببخشید که بخاطرم این همه آسیب دیدی
.....
ن. باشه فقط میخواستم بگم دوست دارم و اینکه شرمندم امیدوارم توی آلمان حواسط یه خودت باشه و زنده بمونی و سرطانت خوب بشه دوست دارم نارا شبت بخیر
(نارا آروم میبوسه)
ن. خوب بخوابی خواهر کوچولوی من
(از اتاق میره بیرون)
ویو نارا:
داداش از اتاقم رفت بیرون و من چشمامو باز کردم اما زدم ریر گریه ولی خیلی بی صدا حرفای داداشم مدام توی گوشم بود خیلی دوستش دارم یعنی اون واقعا منو دوست داره؟ ولی خیلی حرفاش غمگین بود نمیدونم باید چیکار کنم ولی بهتره برم المان کم کم خوابم برد
(فلش بک به فردا صبح)
اج. نارا...نارا
هوم چی شده اجوما؟
اج.دخترم باید بری آلمان بلند شو صبحونتو بخور دیرت میشه
او راست میکید چشم اومدم
اج.آفرین
(فلش بک به سر میز صبحونه)
ن. صبح بخیر
صبح بخیر
ن.دیرت میشه سریع بخور باید بری
چشم
(چند دقیقه بعد)
ب. ببخشید قربان
ن. چیه
ب. داره دیر میشه باید برن
ن. خیلی خب نارا آماده ای؟
بلع
ن. خیلی خب بیا بریم
چشم
ویو ادمین:
نارا و نامجون سوار ماشین میشن و مرن به فرودگاه و نامجون خیلی ناراحت بود به وضوح میشد اینو فهمید
ن. خیلی خب نارا دیگه باید بری
آره
ن. یه قولی بهم میدی
چه قولی
ن. حواسط به خودت باشه و زودتر خوب بشی هیچ کقتم جلوی مشکلاتت کم نیاری
باشه قول میدم
ن. خیلی ممنونم راستی
بله
ن. میخواستم بگم که خیلی دوستت دارم تو فرشته منی میدونم خیلی باهات بد کردم من لیاقت ترو ندارم اما بدون همیشه دوست داشتم و تا آخر عمرم فراموشت نمیکنم عزیزم ببخشید که بد قول بودم و باعث همه بد بختی هات شدم امیدوارم بتونی منو ببخشی
سعی میکنم ببخشمت داداش و اینکه ممنونم تو این مدت کنارم بودی منم راستش...دوست دارم
ن. مرسی عزیزم میتونم برای بار آخر بغلت کنم؟
البته
ویو ادمین:
نامجون و نارا همدیگرو بغل میکنن و نامجون گریه میکنه اون خیلی خواهرشو دوست داشت این چیزی نبود که میخواستن نارا هم خیلی ناراحت بود چون نامجونو دوست داشت
ن. خیلی خب مراقب خودت باش خیلی دوستت دارم
منم دوست دارم داداش باشه خدانگهدار
ن. خدانگهدار
ادامه دارد....
ببخشید کم بود شرمنده
- ۱۰.۲k
- ۳۰ شهریور ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۳۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط