فیک تهیونگ پارت ۴
اومدممممم🙋
از زبان ا/ت
شالم رو برداشتم پرت کردم روی زمین موهامم که با گیره از بالا زده بودم باز کردم همه دهنا باز مونده بود مانتوم رو در آوردم یه بلوز آستین بلند هم تنم بود چون زیرش یه بلوز آستین کوتاه داشتم درش آوردم پرت کردم روی زمین بلند داد زدم و گفتم : همتون میبینید مگه نه ! من نه کچلم نه پوسته خرابی دارم فهمیدین برگشتم سمته تهیونگ و گفتم : وَ تو دیگه حق نداری سر به سره دوستای من بزاری
با مینجا رفتم سمته در که تهیونگ داد زد و گفت : جلوشون رو بگیرین همه دانشجو ها رفتن جلوی در آروم آروم صدای قدماش رو میشنیدم که میومد سمتم وقتی برگشتم سمتش دقیقا جلوم بود چون قدم ازش کوتاه تر بود سرش بالای سرم بود و به پایین که صورتم اونجا بود با اعصبانیت خیره شده بود
منم سرم و بلند کردم و بهش نگاه کردم یهو گردنبندی که مامانم برام خریده بود و واسم خیلی با ارزش بود چون روش اسمه خدا بود و همچنین از شیشه بلورین بود رو از گردنم کشید و پارش کرد گفت : انگار بهت آسون گرفتم نه...حالا بعد از این می فهمی کیم تهیونگ کیه گردنبند رو هی دست به دست میکردن که تهیونگ انداختش زمین و زیره پاش شکوندش روی زانو هام نشستم و با گریه گردنبنده لِه شدم رو برداشتم جین داد زد و گفت: تهیونگ کافیه بس کن بعد به دانشجو ها گفت : همتون برین
تهیونگ هم به جونگ کوک و جیمین رفت الان توی اون باشگاه فقط منو جین بودیم اومد سمتم و کنارم زانو زد و گفت : متاسفم از طرفش بعد بلند شد و رفت بلند شدم و گفتم : پس گردنبند منو میشکنی کاری میکنم این دانشگاه که سهله مرغ های آسمون به حالت گریه کنن کیم تهیونگگگگ
از زبان ا/ت
شالم رو برداشتم پرت کردم روی زمین موهامم که با گیره از بالا زده بودم باز کردم همه دهنا باز مونده بود مانتوم رو در آوردم یه بلوز آستین بلند هم تنم بود چون زیرش یه بلوز آستین کوتاه داشتم درش آوردم پرت کردم روی زمین بلند داد زدم و گفتم : همتون میبینید مگه نه ! من نه کچلم نه پوسته خرابی دارم فهمیدین برگشتم سمته تهیونگ و گفتم : وَ تو دیگه حق نداری سر به سره دوستای من بزاری
با مینجا رفتم سمته در که تهیونگ داد زد و گفت : جلوشون رو بگیرین همه دانشجو ها رفتن جلوی در آروم آروم صدای قدماش رو میشنیدم که میومد سمتم وقتی برگشتم سمتش دقیقا جلوم بود چون قدم ازش کوتاه تر بود سرش بالای سرم بود و به پایین که صورتم اونجا بود با اعصبانیت خیره شده بود
منم سرم و بلند کردم و بهش نگاه کردم یهو گردنبندی که مامانم برام خریده بود و واسم خیلی با ارزش بود چون روش اسمه خدا بود و همچنین از شیشه بلورین بود رو از گردنم کشید و پارش کرد گفت : انگار بهت آسون گرفتم نه...حالا بعد از این می فهمی کیم تهیونگ کیه گردنبند رو هی دست به دست میکردن که تهیونگ انداختش زمین و زیره پاش شکوندش روی زانو هام نشستم و با گریه گردنبنده لِه شدم رو برداشتم جین داد زد و گفت: تهیونگ کافیه بس کن بعد به دانشجو ها گفت : همتون برین
تهیونگ هم به جونگ کوک و جیمین رفت الان توی اون باشگاه فقط منو جین بودیم اومد سمتم و کنارم زانو زد و گفت : متاسفم از طرفش بعد بلند شد و رفت بلند شدم و گفتم : پس گردنبند منو میشکنی کاری میکنم این دانشگاه که سهله مرغ های آسمون به حالت گریه کنن کیم تهیونگگگگ
۹۹.۴k
۱۸ مرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.