تکپارتی نامجون
|🐨|
مقاله نویسی
مدتیه که نامجون داره یه مقاله مینویسه و سرش خیلی شلوغه پس تصمیم گرفتی براش یه چیز خوشمزه ببری بخوره تا بلکه خستگیش در بره شروع کردی به کیک پختن و با قهوه براش بردی
تق تق (مثلا صدای در زدن😂)
ا/ت:میتونم بیام تو؟
نامجون :بیا
ا/ت:نامجون برات کیک و قهوه آوردم بخوری
نامجون :خیلی ممنون عزیز دلم
ا/ت:حیح خواهش میکنم کاری بود که از دستم بر میومد
نامجون:بیا تو هم بخور
ا/ت:من نمیخوام واسه خودت
نامجون:نه دیگه تو هم بخور
ا/ت:واسه خودت
نامجون:اگه نخوری منم نمیخورم
ا/ت:خب باشه
نامجون :مثل همیشه دست پختت عالیه
ا/ت:🙂
نامجون :خب عزیزم من دیگه برم به کارم برسم
ا/ت:نامجون خیلی داری خودتو اذیت میکنی یکمی استراحت کن
نامجون:نمیشه
ا/ت:چرا نمیشه حداقل یه ساعت بگیر بخواب
نامجون :گفتم نمیشه
ا/ت:وگرنه باهات قهر میکنم
نامجون:چرا؟؟
ا/ت:چون داری به خودت آسیب میزنی
نامجون:لازم نیست نگران باشی
ا/ت:لازمه
نامجون:خب حالا بعدا استراحت میکنم
ا/ت:نه از همین الان بیا بریم بگیریم بخوابیم
نامجون:......
ا/ت:بیااااا
نامجون :باشه تو برو من میام
ا/ت:نه باید بیای پاشو
نامجون :چیکارت کنم که مرغت یه پا داره؟
ا/ت:هیچکاری پاشو
نامجون:خیله خوب
اومد و گرفتین تو بغل هم خوابیدین و خستگیش کنارت کم شد و بعدش با انرژی بیدار شد و رفت سراغ ادامه کاراش
همین
✨🧚🏻♀️
مقاله نویسی
مدتیه که نامجون داره یه مقاله مینویسه و سرش خیلی شلوغه پس تصمیم گرفتی براش یه چیز خوشمزه ببری بخوره تا بلکه خستگیش در بره شروع کردی به کیک پختن و با قهوه براش بردی
تق تق (مثلا صدای در زدن😂)
ا/ت:میتونم بیام تو؟
نامجون :بیا
ا/ت:نامجون برات کیک و قهوه آوردم بخوری
نامجون :خیلی ممنون عزیز دلم
ا/ت:حیح خواهش میکنم کاری بود که از دستم بر میومد
نامجون:بیا تو هم بخور
ا/ت:من نمیخوام واسه خودت
نامجون:نه دیگه تو هم بخور
ا/ت:واسه خودت
نامجون:اگه نخوری منم نمیخورم
ا/ت:خب باشه
نامجون :مثل همیشه دست پختت عالیه
ا/ت:🙂
نامجون :خب عزیزم من دیگه برم به کارم برسم
ا/ت:نامجون خیلی داری خودتو اذیت میکنی یکمی استراحت کن
نامجون:نمیشه
ا/ت:چرا نمیشه حداقل یه ساعت بگیر بخواب
نامجون :گفتم نمیشه
ا/ت:وگرنه باهات قهر میکنم
نامجون:چرا؟؟
ا/ت:چون داری به خودت آسیب میزنی
نامجون:لازم نیست نگران باشی
ا/ت:لازمه
نامجون:خب حالا بعدا استراحت میکنم
ا/ت:نه از همین الان بیا بریم بگیریم بخوابیم
نامجون:......
ا/ت:بیااااا
نامجون :باشه تو برو من میام
ا/ت:نه باید بیای پاشو
نامجون :چیکارت کنم که مرغت یه پا داره؟
ا/ت:هیچکاری پاشو
نامجون:خیله خوب
اومد و گرفتین تو بغل هم خوابیدین و خستگیش کنارت کم شد و بعدش با انرژی بیدار شد و رفت سراغ ادامه کاراش
همین
✨🧚🏻♀️
۱.۳k
۱۵ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.