هميشگى(پارت ششم)
(پارت شش)
تهيونگ اومد توى اسانسور و بهم گفت
&چرا منو تعقيب كردى؟
*چون مى خواستم ببينم دوست دختر ديگه اى دارى يا نه كه فهميدم دارى
&خب اره اين دوست دخترم قبل از اين بود كه تو رو ببينم و الان هم نمى تونم قطع كنم رابطم رو چون ادرسه خونه و شمارم رو داره
*خب كارى نداره كه اكر واقعا مى خواى باهاش كات كنى من مى كنم برات
&باشه
بعدش بغلم كرد و رسيديم پايين و سوار ماشين تهيونگ شديم چند مين بعد رسيديم خونمون
&خب اولين كار چيه؟ براى قطع كردن رابطه؟
*مى تونى يه خونه ديگه بگيرى؟
&اره بابا حتى ١٠ تا هم مى تونم
*پس يه خونه جديد بگير و اينو بفروش
&باشه
سه روز بعد
&ا.ت خونه جديد خريدى كلى هم از اينجا فاصله داره و عمرا دستش بهمون برسه
*خب حالا برو يه خط ديگه بگير وقتى گرفتى با خط قديمت بهش پيام بده و بگو
تهيونگ اومد توى اسانسور و بهم گفت
&چرا منو تعقيب كردى؟
*چون مى خواستم ببينم دوست دختر ديگه اى دارى يا نه كه فهميدم دارى
&خب اره اين دوست دخترم قبل از اين بود كه تو رو ببينم و الان هم نمى تونم قطع كنم رابطم رو چون ادرسه خونه و شمارم رو داره
*خب كارى نداره كه اكر واقعا مى خواى باهاش كات كنى من مى كنم برات
&باشه
بعدش بغلم كرد و رسيديم پايين و سوار ماشين تهيونگ شديم چند مين بعد رسيديم خونمون
&خب اولين كار چيه؟ براى قطع كردن رابطه؟
*مى تونى يه خونه ديگه بگيرى؟
&اره بابا حتى ١٠ تا هم مى تونم
*پس يه خونه جديد بگير و اينو بفروش
&باشه
سه روز بعد
&ا.ت خونه جديد خريدى كلى هم از اينجا فاصله داره و عمرا دستش بهمون برسه
*خب حالا برو يه خط ديگه بگير وقتى گرفتى با خط قديمت بهش پيام بده و بگو
۱۳.۰k
۳۰ تیر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.