life style
پارت ۶
*سه روز بعد*
ا/ت: قرار بود بریم پیش بچها اتل پامو هم باز کرده بودیم ماشینم چیده بودیم و فقط کوک باید میرفت نمایندگی تا ماشینو چک کنه لباسای جونگیول رو. پشونده بودیم که وقتی کوک داشت میرفت جونگ یول زد زیر گریه*
جونگ یول: باباااااااا( گریه)
کوک: الان با مامانی میای کوشولو
ا/ت: خب ببرش دیگه..پدر پسری برید اونجا (چشمک)
کوک؛ آخه اونجا جای بچه نیست!
ا/ت: عیبی نداره دیگه پیشته..تو بغلت ببرش!
کوک: خیلی خب ( جونگ یول رو بغل کردم و اشکاش و بینی شوپاک کردم).. خیلی خب بیا بریم؟..زنگ زدم بیان پایین!
ا/ت: باشه
کوک: دوتایی نشستیم پشت فرمون و جونگ یول هم فرمون رو دست میکشید* پس کثیفه!
جونگ یول: ااااااااه( عصبانی)
کوک: واسه ما عصبی میشی؟.. فدات بشم من..موهاشو بوسیدم*.. رسیدیم نمایندگی و ماشینو تحویل دادم*
&: یک ربع دیگه تشریف بیارید
کوک: چشم* اون نزدیکای چشم جونگ یول به پارک بغل نمایندگی افتاد!
جونگ یول: (صدای بچگونه و اشاره به پارک)
کوک: گذاشتمش رو زمین و تاتی دویید سمت تاب* تاب بازی میخوای*
جونگ یول: اشاره به اره* هومم
کوک: بلندش کردم و نشوندمش روی تاب و تابش دادم*
جونگ یول: خنده*
کوک: فداش بشم من..ساعت ۷ صبح بچم تاب بازیش گرفته (خنده)
کوک: یک ربع از تاب بازی جونگ یول گذشت جونگ یولم از حرکات تاب خوابش گرفته بود و میخواست بخوابع تا میخواستم از تاب خارجش کنم گوشیم تک زنگ خورد دیدم از نمایندگیه* عشقم بریم!؟... باید بریم دردر
جونگ یول: اشاره کردن به خارج کردن*
کوک: بلندش کردم و گذاشتمش پایین ولی ازبس تاب خورده بود سرش گیج میرفت خورد زمین..ولی بدجور خورد زمین..( با سر).. سرش خراش پیدا کرد*
جونگ یول: زدن زیر جیغ و گریه*
کوک: ببخشید ببخشید تقصیر من شد جیگرم..موهاشو بوسیدم* شششش آروم باش..ببخشید ببخشید گونه شو بوسیدم*.. تو بغلم خوابش برد..بردمش وگذاشتمش توماشین و روی صندلیش گذاشتم..چون هوا گرم بود براش کولر رو باز کردم..دوقلو ها مثل ا/ت از گرما بدشون میاد خلاصه زفتم تسویه حیاب کردم..توی راه صدای نفس نفس زدنش از گریه میومد*..فدای اون اشکات بشم من وقتی رسیدیم جونگ یول بیدارشد و من روی صورتش آب ریختم و زخمش ضد عفونی بشه و با چسب زخم به پیشونیش زدم.. که ا/ت اومد*
ا/ت: با دیدن چسب زخم ترسیدم* چیشد؟.. نکنه افتاده بود افتاده بود تو نمایندگی؟
کوک: نه بابا تا کار ماشین تموم بشه جونگ یول خواست بره پارک و رفتیم اونجا خورد زمین
ا/ت: جلوش خم شدم و لپشو بوس کردم و بغلش کردم* بچم اوف شد؟.. فداش بشم من
کوک: یونا رو از ا/ت گرفتم و گذاشتمش روی صندلی ( اونم خوابش برده بود)
ا/ت: بیا بریم بشین پیش من... بریم؟
کوک: بریم!
*سه روز بعد*
ا/ت: قرار بود بریم پیش بچها اتل پامو هم باز کرده بودیم ماشینم چیده بودیم و فقط کوک باید میرفت نمایندگی تا ماشینو چک کنه لباسای جونگیول رو. پشونده بودیم که وقتی کوک داشت میرفت جونگ یول زد زیر گریه*
جونگ یول: باباااااااا( گریه)
کوک: الان با مامانی میای کوشولو
ا/ت: خب ببرش دیگه..پدر پسری برید اونجا (چشمک)
کوک؛ آخه اونجا جای بچه نیست!
ا/ت: عیبی نداره دیگه پیشته..تو بغلت ببرش!
کوک: خیلی خب ( جونگ یول رو بغل کردم و اشکاش و بینی شوپاک کردم).. خیلی خب بیا بریم؟..زنگ زدم بیان پایین!
ا/ت: باشه
کوک: دوتایی نشستیم پشت فرمون و جونگ یول هم فرمون رو دست میکشید* پس کثیفه!
جونگ یول: ااااااااه( عصبانی)
کوک: واسه ما عصبی میشی؟.. فدات بشم من..موهاشو بوسیدم*.. رسیدیم نمایندگی و ماشینو تحویل دادم*
&: یک ربع دیگه تشریف بیارید
کوک: چشم* اون نزدیکای چشم جونگ یول به پارک بغل نمایندگی افتاد!
جونگ یول: (صدای بچگونه و اشاره به پارک)
کوک: گذاشتمش رو زمین و تاتی دویید سمت تاب* تاب بازی میخوای*
جونگ یول: اشاره به اره* هومم
کوک: بلندش کردم و نشوندمش روی تاب و تابش دادم*
جونگ یول: خنده*
کوک: فداش بشم من..ساعت ۷ صبح بچم تاب بازیش گرفته (خنده)
کوک: یک ربع از تاب بازی جونگ یول گذشت جونگ یولم از حرکات تاب خوابش گرفته بود و میخواست بخوابع تا میخواستم از تاب خارجش کنم گوشیم تک زنگ خورد دیدم از نمایندگیه* عشقم بریم!؟... باید بریم دردر
جونگ یول: اشاره کردن به خارج کردن*
کوک: بلندش کردم و گذاشتمش پایین ولی ازبس تاب خورده بود سرش گیج میرفت خورد زمین..ولی بدجور خورد زمین..( با سر).. سرش خراش پیدا کرد*
جونگ یول: زدن زیر جیغ و گریه*
کوک: ببخشید ببخشید تقصیر من شد جیگرم..موهاشو بوسیدم* شششش آروم باش..ببخشید ببخشید گونه شو بوسیدم*.. تو بغلم خوابش برد..بردمش وگذاشتمش توماشین و روی صندلیش گذاشتم..چون هوا گرم بود براش کولر رو باز کردم..دوقلو ها مثل ا/ت از گرما بدشون میاد خلاصه زفتم تسویه حیاب کردم..توی راه صدای نفس نفس زدنش از گریه میومد*..فدای اون اشکات بشم من وقتی رسیدیم جونگ یول بیدارشد و من روی صورتش آب ریختم و زخمش ضد عفونی بشه و با چسب زخم به پیشونیش زدم.. که ا/ت اومد*
ا/ت: با دیدن چسب زخم ترسیدم* چیشد؟.. نکنه افتاده بود افتاده بود تو نمایندگی؟
کوک: نه بابا تا کار ماشین تموم بشه جونگ یول خواست بره پارک و رفتیم اونجا خورد زمین
ا/ت: جلوش خم شدم و لپشو بوس کردم و بغلش کردم* بچم اوف شد؟.. فداش بشم من
کوک: یونا رو از ا/ت گرفتم و گذاشتمش روی صندلی ( اونم خوابش برده بود)
ا/ت: بیا بریم بشین پیش من... بریم؟
کوک: بریم!
- ۴۰.۱k
- ۲۶ فروردین ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط