𝐀𝐥𝐨𝐧𝐞 𝐢𝐧 𝐒𝐞𝐨𝐮𝐥 فصل ۶ پارت ۷
تهیون_چشم خانم الان میارم
بعد سوکی نشست پشت میز تا نشست پوقی زدیم زیر خنده
_واییی جرررررر خیلی عالی بود
سوکی_وای خدا دلم...تو باید بازیگر میشدی ا.ت وای خدا😂😂😂
_ممنون😂💞
سوکی_چه خبرا چیزی شده؟
_برای اومدن پیش اونی باید حتما چیزی بشه دلتنگت بودم اومدم پیشت
سوکی_نه اخه نگران شدم خوبه که حالت هم خوبه
_اما یک چیزی شده
سوکی_منو نترسیون ا.ت چی شده
_خب اخر هفته یک مراسمی دعوتم که
سوکی_که چییی؟
_ای مرض چه حبرته......خب توی اون مراسم همه ی گروه های کره ای و همچنین سولویست های معروف حضور دارن
سوکی_خب تا اینجاشو فهمیدم بقیش؟
_اینکه بی تی اس هم حضور دارن
سوکی_این بود اتفاقی که افتاده؟
_اگه یکم خنگ بازی در نیاری اونی میفهمی منظورم از اتفاق چیه
سوکی_چی.......اووووو فهمیدم
_خداروشکر
سوکی_ینی اونم میاد اره؟
_متاسفانه اره
سوکی_ای بابا بعد از ۴ سال میخوای دوباره ببینیش......خیلی سخته
_خیلی و الان از ظهر که پیدینیم بهم گفته تو شوکم که چیکار کنم قراره ببینمش دوباره
سوکی_خب ببین هیچ نترس
_اگه اون منو فراموش کرده باشه چی؟اگه بهم اهمیتی نده جی؟من خیلی میترسم سوکی
سوکی_نههههه اون هیچ وقت این کارو نمیکنه
_خداکنه سوکی
همون موقع هم گارسون سفارش رو اورد
_واییی خدای من مرسی ممنون خببب شروع کنیم به خوردن
سوکی_نوش جونت قربونت برم
لبخند دندون نمایی بهش زدم و چنگالم رو فرو کردم داخل اولین موچی شکلاتی
یک گاز ازش کندم و خوردم
_اومممم خیلی....خوشمزس حتی از قبلا ها هم بهتره
سوکی_نوش جونت فدات شم
اولین موچی....دومین موچی.....سویم موچی.....چهارمین موچی.....بعد رفتم سراغ کیک شکلاتی اونم تموم شد بعدش هم هات چاکلتم رو میخوردم که در کافه باز شد به خاطر اویز سقفی که در بهش میخورد و صدای قشنگی اینجار میکرد برگشتم سمت در که با دیدم جیمین لبخندی زدم
_شوهرت اومده
سوکی_کو؟
سوکی هم برگشت که با دیدن جیمین از خوشحالی کم بود سکته کنه
جیمی_سلام همسر خوشگلم
سوکی_عشقم چقدر دلتنگت بودم دو ماه شد ندیدمت
جیمی_حالا دیدی منو قربونت بشم
سوکی_بیا بشین
جیمی_به به ببین کی اینجاست زن داداش گلم
بغلش کردم دلم براش تنگ شده بود هرچی نباشه عضوی از بی تی اسی بود که عاشقشم
_سلام شوهر خواهر گلم
جیمی_چه خبرا تنهایی چیکار میکنی؟
_هیجی بابا
جیمی_یک سال بود ندیدیمت دیگه
_هعییی هم شما خیلی سرتون شلوغه هم من خیلی درگیر اهنگای جدیدم بودم
جیمی_اره خدایی توی این یک سال خیلی سختی کشیدیم اما خب گذشت
_بقیه پسرا چیکار میکنن
جیمی_خوبن اما یکیشون گاهی اوقات از درون نابود میشه تا یک مدتی تو خودش میره باز بهتر میشه هر از چند گاهیی خیلی ایجوری میشه
خب میدونستم منظورش کیه
_مسبب اینا خودشه
جیمی_ نمیفهمی بار ها گفتیم بهت وقتی اونکارو کرد مست بود.............
بعد سوکی نشست پشت میز تا نشست پوقی زدیم زیر خنده
_واییی جرررررر خیلی عالی بود
سوکی_وای خدا دلم...تو باید بازیگر میشدی ا.ت وای خدا😂😂😂
_ممنون😂💞
سوکی_چه خبرا چیزی شده؟
_برای اومدن پیش اونی باید حتما چیزی بشه دلتنگت بودم اومدم پیشت
سوکی_نه اخه نگران شدم خوبه که حالت هم خوبه
_اما یک چیزی شده
سوکی_منو نترسیون ا.ت چی شده
_خب اخر هفته یک مراسمی دعوتم که
سوکی_که چییی؟
_ای مرض چه حبرته......خب توی اون مراسم همه ی گروه های کره ای و همچنین سولویست های معروف حضور دارن
سوکی_خب تا اینجاشو فهمیدم بقیش؟
_اینکه بی تی اس هم حضور دارن
سوکی_این بود اتفاقی که افتاده؟
_اگه یکم خنگ بازی در نیاری اونی میفهمی منظورم از اتفاق چیه
سوکی_چی.......اووووو فهمیدم
_خداروشکر
سوکی_ینی اونم میاد اره؟
_متاسفانه اره
سوکی_ای بابا بعد از ۴ سال میخوای دوباره ببینیش......خیلی سخته
_خیلی و الان از ظهر که پیدینیم بهم گفته تو شوکم که چیکار کنم قراره ببینمش دوباره
سوکی_خب ببین هیچ نترس
_اگه اون منو فراموش کرده باشه چی؟اگه بهم اهمیتی نده جی؟من خیلی میترسم سوکی
سوکی_نههههه اون هیچ وقت این کارو نمیکنه
_خداکنه سوکی
همون موقع هم گارسون سفارش رو اورد
_واییی خدای من مرسی ممنون خببب شروع کنیم به خوردن
سوکی_نوش جونت قربونت برم
لبخند دندون نمایی بهش زدم و چنگالم رو فرو کردم داخل اولین موچی شکلاتی
یک گاز ازش کندم و خوردم
_اومممم خیلی....خوشمزس حتی از قبلا ها هم بهتره
سوکی_نوش جونت فدات شم
اولین موچی....دومین موچی.....سویم موچی.....چهارمین موچی.....بعد رفتم سراغ کیک شکلاتی اونم تموم شد بعدش هم هات چاکلتم رو میخوردم که در کافه باز شد به خاطر اویز سقفی که در بهش میخورد و صدای قشنگی اینجار میکرد برگشتم سمت در که با دیدم جیمین لبخندی زدم
_شوهرت اومده
سوکی_کو؟
سوکی هم برگشت که با دیدن جیمین از خوشحالی کم بود سکته کنه
جیمی_سلام همسر خوشگلم
سوکی_عشقم چقدر دلتنگت بودم دو ماه شد ندیدمت
جیمی_حالا دیدی منو قربونت بشم
سوکی_بیا بشین
جیمی_به به ببین کی اینجاست زن داداش گلم
بغلش کردم دلم براش تنگ شده بود هرچی نباشه عضوی از بی تی اسی بود که عاشقشم
_سلام شوهر خواهر گلم
جیمی_چه خبرا تنهایی چیکار میکنی؟
_هیجی بابا
جیمی_یک سال بود ندیدیمت دیگه
_هعییی هم شما خیلی سرتون شلوغه هم من خیلی درگیر اهنگای جدیدم بودم
جیمی_اره خدایی توی این یک سال خیلی سختی کشیدیم اما خب گذشت
_بقیه پسرا چیکار میکنن
جیمی_خوبن اما یکیشون گاهی اوقات از درون نابود میشه تا یک مدتی تو خودش میره باز بهتر میشه هر از چند گاهیی خیلی ایجوری میشه
خب میدونستم منظورش کیه
_مسبب اینا خودشه
جیمی_ نمیفهمی بار ها گفتیم بهت وقتی اونکارو کرد مست بود.............
۳۱.۶k
۰۵ اردیبهشت ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.