فیک ته پارت 1 ( دو پارتی )
ویو ات
صبح با برخورد نور خورشید و دل درد شدید بیدار شدم و خواستم از جام بلند شم که لکه های خو.ن روی تخت دیدم هوووووف بله پر.یود شدم😕
آی درد دارم
رفتم یه پد برای خودم گزاشتم و بعدش به سمت آشپزخونه حرکت کردم تا یچیزی بخورم که صدای پارس کردن یونتان رو دیدم. رفتم که ببینم چی شده و دیدم داره از اینطرف شیشه با گربه ی بدبخت خیابونی دعوا می کنه 😅 خنده م گرفت اما رفتم که یونتان رو ازش جدا کنم بغلش کردم و باخودم بردم تا الان که ته نیست باهاش غذا بخورم.
یه نودل برای خودم درست کردم و غذای یونتان رو هم بهش دادم و نشستم با کیدراما صبخانمو خوردم که نگاهم به ساعت افتاد یااا واقعا ساعت 10 ؟ من همیشه خیلی سحرخیز بودم خب ولش الان باید برم سراغ درست کردن ناهار تصمیم گرفتم دوکبوکی درست کنم پس وسایلش رو آوردم و شروع کردم درست کردن. حدود ساعتا 12:30 بود که کامل میز رو چیده بودم ته معمولا ساعتای 13 میاد خونه ثانیه ها رو میشمردم تا بیاد خونه و بغلم کنه تا یکم از دردم کم بشه. از صبح تا الان چند تا مسکن خوردم اما بازم حالم بهتر نشده و مث صگ درد دارم:/
به سختی ساعت برام گذشت و ته بلاخره اومد خونه ولی یجوری بود انگار اصن حوصلمو نداشت
علامت ته:-/علامت ات:+
+های د.دی
-سلام( سرد)
+چی شده؟
-امروز میخواستیم دنس پرکتیس بگیریم
+خب؟
-یکسره دنس پرکنیس رو خراب کردم فک کنم نزدیک 10 بار گرفتیم و هر 10 بارش خراب شد
+اشکال نداره پیش میاد*ات رفت یونتان رو آورد و داد بغلش تا یکم آروم شه
-خیلی گشنمه ناهار داریم؟
+اوهوم دوکبوکی درست کردم و میز رو هم چیدم
ویو ادمین
یونتان یکدفعه از بغل ته پرید بیرون پرید و بخاطر اینکه یه گربه اونطرف پنجره دیده بود و وقتی که داشت میرفت از روی میز پرید و پاش به رومیزی گیر کرد و همه ی وسایل افتاد و حتی چندتا شیشه شکست
ویو ته
وقتی دیدم یونتان افتاده زمین و اونجا پر شیشه س سریع دویدم برداشتمش و خواستم چک کنم که جاییشو زخمی کرده یا نه
ویو ات
دیگه بعد این اتفاق داشتم جوش می آوردم از یه طرف دل درد شدیدی که داشتم و از یه طرف سرد بودن ته و از یه طرف این کار یونتان. دیگه کارم دست خودم نبود و شروع کردم به غر غر کردن و جیغ جیغ کردن
+هوی یونتان دیگه منو دیوونه کردی هرروز همینطوری میپری دنبال گربه ها و یه دردسری درست میکنی من نمیدونم این ته چجوری تورو تحمل میکنهههههه*با داد و حرص
-آروم باش حالا چیزی نشده که اینجوری میکنی چهارتا تیکه شیشه س همونم برو جمع کن دیگه
دیگه چیزی نگفتم و رفتم سراغ جمع کردن وسایل روی زمین که دستم رو شیشه برید وااای فقط همینو کم داشتم.
____________
بیشتر از این جا نمیشه
★درخواستی★
پیج قبلیم:
https://wisgoon.com/sevda89jhm
#سناریو #سناریو_بی_تی_اس #بنگتن #بی_تی_اس #فیک #وانشات #یونگی #شوگا #کیم_سوک_جین #کیم_نامجون #رپ_مانستر
#جیهوپ #جانگ_هوسوک #پارک_جیمین #کیم_تهیونگ #جئونجونگکوک #نفر_بعدی_درکار_نیست #نفر_بعدی_هیتر_ها_هستند
صبح با برخورد نور خورشید و دل درد شدید بیدار شدم و خواستم از جام بلند شم که لکه های خو.ن روی تخت دیدم هوووووف بله پر.یود شدم😕
آی درد دارم
رفتم یه پد برای خودم گزاشتم و بعدش به سمت آشپزخونه حرکت کردم تا یچیزی بخورم که صدای پارس کردن یونتان رو دیدم. رفتم که ببینم چی شده و دیدم داره از اینطرف شیشه با گربه ی بدبخت خیابونی دعوا می کنه 😅 خنده م گرفت اما رفتم که یونتان رو ازش جدا کنم بغلش کردم و باخودم بردم تا الان که ته نیست باهاش غذا بخورم.
یه نودل برای خودم درست کردم و غذای یونتان رو هم بهش دادم و نشستم با کیدراما صبخانمو خوردم که نگاهم به ساعت افتاد یااا واقعا ساعت 10 ؟ من همیشه خیلی سحرخیز بودم خب ولش الان باید برم سراغ درست کردن ناهار تصمیم گرفتم دوکبوکی درست کنم پس وسایلش رو آوردم و شروع کردم درست کردن. حدود ساعتا 12:30 بود که کامل میز رو چیده بودم ته معمولا ساعتای 13 میاد خونه ثانیه ها رو میشمردم تا بیاد خونه و بغلم کنه تا یکم از دردم کم بشه. از صبح تا الان چند تا مسکن خوردم اما بازم حالم بهتر نشده و مث صگ درد دارم:/
به سختی ساعت برام گذشت و ته بلاخره اومد خونه ولی یجوری بود انگار اصن حوصلمو نداشت
علامت ته:-/علامت ات:+
+های د.دی
-سلام( سرد)
+چی شده؟
-امروز میخواستیم دنس پرکتیس بگیریم
+خب؟
-یکسره دنس پرکنیس رو خراب کردم فک کنم نزدیک 10 بار گرفتیم و هر 10 بارش خراب شد
+اشکال نداره پیش میاد*ات رفت یونتان رو آورد و داد بغلش تا یکم آروم شه
-خیلی گشنمه ناهار داریم؟
+اوهوم دوکبوکی درست کردم و میز رو هم چیدم
ویو ادمین
یونتان یکدفعه از بغل ته پرید بیرون پرید و بخاطر اینکه یه گربه اونطرف پنجره دیده بود و وقتی که داشت میرفت از روی میز پرید و پاش به رومیزی گیر کرد و همه ی وسایل افتاد و حتی چندتا شیشه شکست
ویو ته
وقتی دیدم یونتان افتاده زمین و اونجا پر شیشه س سریع دویدم برداشتمش و خواستم چک کنم که جاییشو زخمی کرده یا نه
ویو ات
دیگه بعد این اتفاق داشتم جوش می آوردم از یه طرف دل درد شدیدی که داشتم و از یه طرف سرد بودن ته و از یه طرف این کار یونتان. دیگه کارم دست خودم نبود و شروع کردم به غر غر کردن و جیغ جیغ کردن
+هوی یونتان دیگه منو دیوونه کردی هرروز همینطوری میپری دنبال گربه ها و یه دردسری درست میکنی من نمیدونم این ته چجوری تورو تحمل میکنهههههه*با داد و حرص
-آروم باش حالا چیزی نشده که اینجوری میکنی چهارتا تیکه شیشه س همونم برو جمع کن دیگه
دیگه چیزی نگفتم و رفتم سراغ جمع کردن وسایل روی زمین که دستم رو شیشه برید وااای فقط همینو کم داشتم.
____________
بیشتر از این جا نمیشه
★درخواستی★
پیج قبلیم:
https://wisgoon.com/sevda89jhm
#سناریو #سناریو_بی_تی_اس #بنگتن #بی_تی_اس #فیک #وانشات #یونگی #شوگا #کیم_سوک_جین #کیم_نامجون #رپ_مانستر
#جیهوپ #جانگ_هوسوک #پارک_جیمین #کیم_تهیونگ #جئونجونگکوک #نفر_بعدی_درکار_نیست #نفر_بعدی_هیتر_ها_هستند
۱۱.۶k
۲۸ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.